Saturday, October 06, 2007

نیما و شاملو شاعر نبوده‌اند

گفتگوی رادیو زمانه با علی عبدالرضایی
آیا شما خودتان معتقدید که در شعر نابغه هستید؟
ما در شعر نابغه نداریم. نبوغ در شعر مصداق ندارد. شما یا شاعر هستید یا نیستید. به شدت معتقدم که برخلاف معاصرانم، من واقعاً شاعرم و آن‌ها نیستند. ما در همه چیز نبوغ داریم؛ اما در شعر نداریم. در شعر، خیلی از شاعرانی که با ما معاصرند، از جمله نیما و شاملو، متأسفانه شاعر نبوده‌اند.
چه طور می‌توان چنین گفت؟ در حالی که نیما را به عنوان پدر شعر معاصر ایرانی می‌شناسند؟ شهرت شاملو را هم که می‌دانید تا کجا رسیده است؟
این نیز بحثی تخصصی می‌طلبد.

متن کامل قسمت اول مصاحبه

Monday, October 01, 2007

نمونه هایی از عادتهای متفاوت جنسی در چند کشور جهان

نمونه هایی از عادتهای متفاوت جنسی در چند کشور جهان
۱) در شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی زنان می توانند به ازای هر بار معاشقه از شوهر خود تقاضای پول کنند.۲) در جزیره Tazmanya واقع در جنوب شرقی استرالیا و نیز در منطقه Gippsland این کشور، عروس و داماد حین جشن عروسی روی حصیری که در میانه مجلس پهن شده، در برابر میهمانان اولین رابطه جنسی خود را برقرار می کنند.۳) در کشور اندونزی واقع در جنوب شرقی آسیا، اگر ثابت شود که فردی عمل استمنا انجام داده، سر آن فرد را به عنوان مجازات می توانند از تنش جدا کنند.۴) بنا به سنتی در تایوان، واقع در شرق آسیا، یکی از خویشاوندان یا دوستان داماد باید بکارت عروس را از بین ببرد. بدین ترتیب داماد می تواند از انجام این وظیفه ناراحت کننده و نامطلوب رهایی پیدا کند.
۵) بر اساس سنتی در هندوستان، زنانی که برای انجام نظافت به خانه های دیگران می روند، می توانند وظیفه پاسخ دادن به نیازهای جنسی نوجوانان مجرد ساکن خانه را نیز به عهده بگیرد. ۶) در جزیره Guam واقع در اقیانوس کبیر، مردها می توانند شغلی متفاوت و بی نظیر در سراسر جهان را داشته باشند. مردانی که این شغل را انتخاب می کنند، شهر به شهر می گردند و در ازای دریافت پول از دختران باکره، اقدام به برقراری رابطه جنسی با آنها می کنند. بر اساس سنتی در جزیره Guam ازدواج دختران باکره به هیچ وجه مجاز شمرده نمی شود.۷) در شهر Cali کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی، اولین رابطه جنسی عروس جوان و شوهرش توسط مادر عروس به طور کامل زیر نظر گرفته می شود.۸) بنا به قانون موسوم به Cottonwood که در ایالت آریزونای آمریکا جاری است، زوج ها نمی توانند در اتومبیلی که لاستیک آن پنجر شده به معاشقه بپردازند.

نامه غلامحسین ساعدی به همسرش

عيال نازنازي خودمحال من اصلاً خوب نيست، ديگر يک ذره حوصله برايم باقي نمانده، وضع مالي خراب، از يک طرف، بي‮خانماني، از يک طرف، و اين‮که ديگر نمي‮توانم خودم را جمع‮وجور کنم. نااميدِ نااميد شده‮ام. اگر خودکشي نمي‮کنم فقط به خاطرِ تو است، والا يکباره دست مي کشيدم از اين زندگي و خودم را راحت مي‮کردم. از همه چيز خسته‮ام، بزرگ‮ترين عشقِ من که نوشتن است برايم مضحک شده، نمي‮فهمم چه خاکي به سرم بکنم. تصميم دارم به هرصورتي شده، فکري به حال خودم بکنم. خيلي خيلي سياه شده‮ام. تيره و بدبخت و تيره‮بخت شده‮ام. تمام هم‮وطنان در اينجا کثافت کامل‮اند. کثافت محض‮اند. منِ بيچاره چه گناهي کرده بودم که بايد به اين روز بيفتم. من از همه چيز خسته‮ام. سه روز پيش به نيت خودکشي رفتم بيرون و خواستم کاري بکنم که راحت شوم و تنها و تنها فکر غصه‮هاي تو بود که مرا به خانه برگرداند. هيچ‮کس حوصلة مرا ندارد، هيچ‮کس مرا دوست ندارد، چون حقايق را مي‮گويم. ديگر چند ماه است که از کسي ديناري قرض نگرفته‮ام. شلوارم پاره پاره است. دگمه هايم ريخته. لب به غذا نمي‮زنم. مي‮خواهم پاي ديواري بميرم. به من خيلي ظلم شده. به تمام اعتقاداتم قسم، اگر تو نبودي، الان هفت کفن پوسانده بودم. من خسته‮ام، بي‮خانمانم، دربه‮درم. تمام مدت جگرم آتش مي‮گيرد. من حاضر نشده‮ام حتي يک کلمه فرانسه ياد بگيرم. من وطنم را مي‮خواهم. من زنم را مي‮خواهم. بدون زنم مطمئن باش تا چند ماه ديگر خواهم مرد. من اگر تو نباشي خواهم مرد، و شايد پيش از اين که مرگ مرا انتخاب کند، من او را انتخاب کنم
از کتاب پژوهش‮گران معاصر ايران – نشر معاصر
به دادم برس، شوهر

فتوای عجیب مجتهد مصری و اخراج او

مجتهد مصري چندي پيش فتوا داده بود كه اگر دو همکار (یک زن و یک مرد) در یک اتاق که درب آن توسط فردی جز آنها باز نمی شود ، کار می کنند ،بخواهند بین آنها محرمیت ایجاد شود ، زن می تواند پنج بار از شیر خود به همکار مرد خود بدهد و بدین ترتیب آنها با هم محرم و حضورشان در یک اتاق ، شرعی می شود .
شوراي انضباطي دانشگاه الازهر مصر تصميم به بركناري دكتر عزت عطيه، صادر كننده فتواي "شير دادن به بزرگسالان" از منصب و جايگاهش كه رياست بخش حديث دانشكده اصول دين دانشگاه الازهر بود گرفت.
به گزارش سرويس بين الملل « فردا »، حكم شوراي انضباطي بر اين اساس صادر شد كه دكتر عزت عطيه بخاطر فتوايش مي بايست از كار خود عزل شود كه دلايل زيادي هم اين كار دارد. از علت هاي صدور اين حكم ايجاد آشوب در مصر و جهان عرب و اسلام است.از طرف ديگر اين فتوا به نوعي به وهن و اهانت به اسلام شبيه شده است .
همچنين در دلايل اين شوراي انضباطي آمده است كه صاحب فتواي شير دادن به بزرگسالان در مسئله اي وارد شد است كه به آن علم نداشته است و مسئول آن نيز نبوده است مخصوصا اينكه براي اين صادر كردن فتوا افراد و موسسات مخصوصي است.
شوراي انضباطي معتقد است ادعاي عطيه بر اينكه خود را مجتهد مي داند داراي يك تناقض آشكار است چرا كه وي دائما و تا به حال بر اين نكته اصرار كرده است كه فتوايش صحيح بوده است در صورتي كه در مرحله تخقيقات گفته است كه: من با شاگردانم مشورت كردم و برايم روشن شد كه اين در خصوص اين فتوا حديث صحيحي وجود ندارد.
***دکتر عزت عطیه ، رئیس بخش حدیث الازهر ، چندي پيش فتوا داده بود كه اگر دو همکار (یک زن و یک مرد) در یک اتاق که درب آن توسط فردی جز آنها باز نمی شود ، کار می کنند ،بخواهند بین آنها محرمیت ایجاد شود ، زن می تواند پنج بار از شیر خود به همکار مرد خود بدهد و بدین ترتیب آنها با هم محرم و حضورشان در یک اتاق ، شرعی می شود .
براساس این فتوای عجیب ، در صورتی که این عمل انجام شود ، زن می تواند چهره و موهای خود را به مردی که شیرش را خورده است ، بنمایاند .
وی البته این را هم گفته بود که چنین محرمیتی باید به صورت رسمی و کتبی ثبت شود.بر اساس این فتوا ، کسانی که با این روش محرم می شوند ، می توانند با یکدیگر ازدواج کنند ولی تا قبل از عقد متعارف شرعی ، حق داشتن روابط زناشویی را نخواهند داشت .
در واکنش به این فتوا ، اعضای فراکسیون اخوان المسلمین در پارلمان مصر ، با اعلام نگرانی خود از طرح این موضوع ، خواستار اصلاح فتوا از سوی الازهر شده بودند.

Friday, September 14, 2007

شکسپیر و بیانیه تردید منطقی

آثار شكسپير را واقعاً چه كسي نوشته است؟

جمعي از هنرپيشگان انگليسي مناظره اي را آغاز كرده اند مبني بر اين كه آثار «ويليام شكسپير»- چهره درخشان ادبيات انگليس - را واقعاً چه كسي نوشته است.
حدود 300 نفر از جمله «سر درك جاكوبي» و «مارك ريلانس»، در اقدامي «بيانيه ترديد منطقي» را به امضا رسانده اند و اميدوارند اين امر به انجام تحقيقات بيشتر درباره اين كه آثار شكسپير را چه كسي نوشته است، بينجامد.
به گزارش بي.بي.سي، اين گروه اعلام كرده است، هيچ مدركي دال بر اين كه شكسپير بابت آثارش درآمدي دريافت كرده باشد، وجود ندارد. اين در حالي است كه تمامي مداركي كه از شكسپير وجود دارند، به زندگي غيرادبي او مربوط مي شوند. بخصوص آن كه شكسپير در وصيتنامه اي كه براي همسرش به جا گذاشته، هيچ يك از عبارات و جمله هاي معروف به كاررفته در آثارش را نياورده است.
اين گروه 287نفره كه «ائتلاف نويسندگي شكسپير» نام گرفته، اعلام كرده است، نمايشنامه هاي شكسپير، كه به بحثهاي حقوقي تأكيد دارند، نمي توانند توسط يك آدم معمولي قرن شانزدهم كه در دنياي بي سواد آن زمان زندگي مي كرده، نوشته شده باشند.
اين گروه اين پرسش را مطرح كرده است كه چرا بيشتر نمايشنامه هاي شكسپير مربوط به طبقه اشراف و ثروتمندند.اين نظريه هاي چالشي از قرن هجدهم نشأت مي گيرند كه برخي افراد از شكسپير به عنوان نام مستعار خود استفاده مي كردند، كه از آن جمله به «كريستوفر مارلو»، «ادوارد دور» و «فرانسيس بيكن» مي توان اشاره كرد.در اين بيانيه همچنين نام 20 چهره مطرحي كه در گذشته نسبت به اين مسأله ترديد داشتند، آمده، كه «مارك تواين»، «اورسون ولز» و «چارلي چاپلين» از آن جمله اند
منبع

پست مدرنیسم، گذری و نظری - احسان یار شاطر

براي کساني که هنوز به نظمي و منطقي درکار دانش معتقدند و خرد را راهنمايِ درستِ انديشه آدمي مي شمارند هرج و مرجي که در چند دهه گذشته گاه در هنر و نقد ادبي و تاريخ نگاري و فلسفه و برخي رشته هاي دانش مانند مردم شناسي پيش آمده، و غالباً به عنوان انديشه پيشرو قلمداد مي شود، مايه شگفتي است. دراين موارد گويي حدّ و بند را از دست و پاي هنرمند و شاعر و فرضيه ساز و نظريه پرداز برداشته اند و نوعي «خان خاني» در عالم انديشه و هنر رواج گرفته و «مُد» روز شده. پريشيدگي غالباً زير عنوان «ساختار شکني» (deconstructionism) و يا عنوان مبهم و کِش دار «پست مدرنيسم» صورت مي گيرد. به نظر مي رسد که پايبندي به خرد و لوازمي و حدودي که خرد براي انديشه معين مي کند عده اي را خسته کرده است. مانند کودکي که آرزومند رهايي از دستورهاي الزام آور پدر است اينان نيز در پي آنند که مفّري بجويند و به اِبرازِ افکاري که به مدد عاطفه در ذهن آنان شکل مي پذيرد، بي تصرف خرد و هشدار عقل، راه بدهند و آنگاه اين عنان گسيختگي را با فرضيه هاي مشکوک توجيه کنند.امثال فوکو (Michel Foucault) ودريدا ((Jacques Derrida)، که اين پريشيدگي و گريز ازعقل را با نوشته هاي تکلف آميز و لفظ پردازي هاي خنک خود رواج داده اند، علمدار «پست مدرنيسم» بشمار مي آيند.
... تعريف «پست مدرنيسم» چندان آسان نيست، چون نظريه ايست التقاطي و بي ساختار، و برحسب رشته هاي دانش و هنر و افرادي که اين نام را بر نظريات خود مي گذارند تفاوت مي کند و به خصوص برحسب اين که از «مدرنيسم» چه اراده بکنيم متغير است
متن کامل

Wednesday, September 12, 2007

جهل ونادانی مردم و گریستن امیر کبیر

چند روز پس از آغاز آبله‌كوبي به امير كبير خبردادند كه مردم از روي ناآگاهي نمي‌خواهند واكسن بزنند. به‌ويژه كه چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مي‌شود.
هنگامي كه خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيماري آبله جان باخته‌اند، امير بي‌درنگ فرمان داد هر كسي كه حاضر نشود آبله بكوبد، بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مي‌كرد كه با اين فرمان همه مردم آبله مي‌كوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و ناداني مردم بيش از آن بود كه فرمان امير را بپذيرند. شماري كه پول كافي داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌كوبي سرباز زدند. شماري ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مي‌شدند يا از شهر بيرون مي‌رفتند.
متن کامل
منبع: داستان‌هايي از زندگي اميركبير. محمود حکیمی. دفتر نشر فرهنگ

Thursday, September 06, 2007

دو نامه از نیمایوشیج

زندگي، اجراي وظيفه‌اي طبيعي و سنگيني‌ست که بدون زياد دقيق بودن در عواقب آن، بايد متحمل آن شد. سنگيني‌هاي آن را فقط به اين وسيله مي‌توان تخفيف داد....
ناکتا! به جاي من در چمن«تاليو» ، وقتي که غروب مي‌کند، گريه کن! آفتاب من هم از آن‌جا غروب کرده است، ولي يک غروب ابدي
متن کامل

خودکشی مسافرکش به دلیل نداشتن بنزین

با اطلاع موضوع به قاضي محمد شهرياري، بازپرس كشيك قتل دادسراي جنايي تهران، تحقيقات در اين زمينه آغاز و مشخص مي شود كه "آرش" مسافركش بوده و به امرار معاش 2 خانوار از طريق مسافركشي مي‌پرداخته كه به دليل نداشتن بنزين و عدم توانايي كسب درآمد، شب گذشته خود را در منزل پدرش حلق آويز كرده و به زندگي خود پايان داده است
متن کامل

Tuesday, September 04, 2007

پاسخ علی اکبر دهخدا به درخواست سفارت آمریکا جهت معرفی دهخدا در صدای آمریکا

نامه سفیر اداره اطلاعات سفارت آمریکا به علی اکبر دهخدا به تاریخ 19 دي 1332
آقاي محترم؛ صداي آمريکا در نظر دارد برنامه‌اي از زندگاني دانشمندان و سخنوران ايراني، در بخش فارسي صداي آمريکا از نيويورک پخش نمايد. اين اداره جنابعالي را نيز براي معرفي به شنوندگان ايراني برگزيده است. در صورتي که موافقت فرماييد، ممکن است کتباً يا شفاهاً نظر خودتان را اطلاع فرماييد تا براي مصاحبه با شما ترتيب لازم اتخاذ گردد.ضمناً در نظر است که علاوه بر ذکر زندگاني و سوابق ادبي سرکار، قطعه اي نيز از جديدترين آثار منظوم يا منثور شما پخش گردد.

پاسخ دهخدا:
جناب آقاي سي. ادوارد. ولز، رئيس اداره اطلاعات سفارت کبراي آمريکا
نامه مورخه 19 دي ماه 1332 جنابعالي رسيد، و از اين‌که اين ناچيز را لايق شمرده‌ايد که در بخش فارسي صداي آمريکا از نيويورک، شرح حال مرا انتشار بدهيد متشکرم.
شرح حال من و امثال مرا در جرايد ايران و راديوهاي ايران و بعضي از دول خارجه، مکرر گفته اند. اگر به انگليسي اين کار مي شد، تا حدٌي مفيد بود؛ براي اينکه ممالک متحده آمريکا، عده‌اي از مردم ايران را بشناسند. ولي به فارسي، تکرار مکرٌرات خواهد بود، و به عقيده من نتيجه ندارد.
و چون اجازه داده‌ايد که نظريات خود را در اين باره بگويم و اگر خوب بود حُسن استقبال خواهيد کرد، اين است که زحمت مي‌دهم، بهتر اين است که اداره اطلاعات سفارت کبراي آمريکا به زبان انگليسي، اشخاصي را که لايق مي داند معرفي کند. و بهتر از آن اين است که در صداي آمريکا به زبان انگليسي براي مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسيا مملکتي به اسم ايران هست که خانه‌هاي قراء و قصبات آنجا، در، و صندوق‌هاي آنها قفل ندارد، و در آن خانه ها و صندوق‌ها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قريه، از زن و مرد به صحرا مي‌روند و مشغول زراعت مي‌شوند، و هيچ وقت نشده است وقتي که به خانه برگردند، چيزي از اموال آنان به سرقت رفته باشد.
يا يک شتردار ايراني که دو شتر دارد و جاي او معلوم نيست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ايران مي آيد و در ازاي «پنج دلار» دو بار زعفران يا ابريشم براي صد فرسخ راه حمل مي‌کند و نصف کرايه را در مبداء و نصف ديگر آن را در مقصد دريافت مي‌دارد، و هميشه اين نوع مال‌التجاره‌ها سالم به مقصد مي‌رسد.
و نيز دو تاجر ايراني، صبح شفاهاً با يکديگر معامله مي‌کنند و در حدود چند ميليون، و عصر خريدار که هنوز نه پول داده است و نه مبيع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر مي کند. معهذا هيچ وقت آن معامله را فسخ نمي‌کند و آن ضرر را متحمٌل مي‌شود
.
اينهاست که از اين گوشه آسيا شما مي‌توانيد به ملت خودتان اطلاعات بدهيد، تا آنها بدانند در اينجا به طوري که انگليسي‌ها ايران را معرفي کرده‌اند، يک مشت آدمخوار زندگي نمي‌کنند، و از طرف ديگر به فارسي، به عقيده من خوب است که در صداي آمريکا، طرز آزادي ممالک متحده آمريکا را در جنگ‌هاي استقلال، به ايرانيان بياموزيد و بگوييد که چگونه توانسته‌ايد از دست استعمار خلاص شويد؟ و تشويق کنيد که واشنگتن‌ها و فرانکلن‌ها در ايران، براي حفظ استقلال از همان طرق بروند.
در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقديم مي‌دارد.
علي‌اکبر دهخدا
منبع

Sunday, September 02, 2007

احمدی‌نژاد: من مهندسم، جنگ نمی‌شود

من در بعضی از جلسات به این دوستان می‌گفتم که من یک مهندسم و مسائل را تحلیل و استدلال می‌کنم، به آنها می‌گفتم که دشمنان جرات جنگ کردن با ما را ندارند. برخی حرف من را زیر سئوال می‌بردند ولی من برای آنها دو دلیل می‌آوردم؛ اول این‌که به آنها می‌گفتم من مهندسم، اهل حساب و کتاب هستم، جدول می‌کشم، ساعت‌ها فرض‌ها را می‌نویسم، رد می‌کنم، استدلال می‌کنم و با استدلال برنامه‌ریزی می‌کنم و به پیش می‌روم، آنها قادر نیستند برای ایران مشکلی ایجاد کنند
متن کامل

احمدی نژاد: محال است با ایران جنگ کنند

خطر حمله به ایران جدی می شود

برخی از روزنامه های انگليسی زبان روز یکشنبه دوم سپتامبر، بار ديگر مطالبی درباره جدی شدن طرح حمله به ايران منتشر کردند.
ساندی تايمز، چاپ لندن در گزارشی با عنوان «طرح ضربتی ۳ روزه پنتاگون عليه ايران» به نقل از يک کارشناس امنيت ملی می نويسد:«وزارت دفاع آمريکا برای نابود کردن توان نظامی جمهوری اسلامی، طرحی برای حمله هوايی فراگير به ۱۲۰۰ هدف در ايران تهيه کرده است
متن کامل

رئيس‌جمهور فرانسه: شايد ايران بمباران شود

یادی از عمران صلاحی و چند شعر از اخوان ثالث

قلم عمران صلاحی در طنز چنان روان و کلام او چنان گرم و بیان او چنان گویاست که انگار موضوعی را که او در نوشته‌اش مطرح می‌کند؛ شکل دیگری نمی‌توانست مگر همین شکل و قالب که او برگزیده است. عمران صلاحی، البته نه فقط طنزپرداز، که در ضمن شاعری نوسرا و مطرح نیز بوده و هست.
قسمتی از شعر طنز صلاحی . متن کامل در این جا
راست گفتی، شعر من غمگین شده
چهره‌اش هم اندکی پرچین شده
روی دیواری اگر بینند چاک
خنده از روی لبش سازند پاک
روی شاخه گر بخندد یک انار
می‌کُنندش آب‌لمبو با فشار
گر بخندد لحظه‌ای کبک دری
می‌زنندش تا بیفتد یک‌وری
طنزگویان، خنده‌سازی می‌کنند
دیگران پرونده‌سازی می‌کنند
گر بخندی از ته دل قاه قاه
می کشاندت به سوی دادگاه
...............
چند شعر از اخوان ثالث
شعرهای :کتیبه ، روی جاده نمناک ،قصه شهر سنگستان ، زمستان، آواز کرک، پرنده ای در دوزخ ،کاوه یا اسکندر ،قاصدک و یک شعر منتشر نشده
متن کامل شعرها

به مناسبت درگذشت مارکو گریگوریان

مارکو گریگوریان و نقاشی مدرن در ایران
گریگوریان پس از تحصیل در ایتالیا در سال ۱۳۳۳ به ایران آمد و گالری «استتیک» (Aesthetic) را در میدان فردوسی تهران افتتاح کرد. گالری هنری که محفل بسیاری از نقاشان نوجو در سال‌های دهه ۳۰ و ۴۰ بود. گریگوریان در سال ۱۳۳۷، بی‌ینال یا دوسالانه نقاشی تهران را پایه‌گذاری کرد.
متن کامل

Thursday, August 09, 2007

معرفی وب سایت و گفتگو با ساقی قهرمان

یافتن مقالات در اینترنت

وب سایت ساقی قهرمان
مصاحبه شرق با ساقی قهرمان ( شاعر) باعث تعطیلی شرق و آشنایی بیشتر اهالی اینترنت و دیگران با او و مطرح شدن گسترده مسئله همجنس خواهی و همجنس بازی شد
مصاحبه با ساقی قهرمان شاعر همجنس باز

از مصاحبه فوق:

بله، هم رابطۀ عاشقانه، و هم سکس را با زن ها تجربه کرده ام.من اصولا از جفتگیری با مردها لذت نمی برم. دخول، اگر به شکل پنه تریشین باشد، یعنی حرکت کوبشی و مداوم کیر تا مرحلۀ انزال، حس خوش آیندی در من ایجاد نمی کند. من عشقبازی کردن با مردها را دوست ندارم، فقط از بازی کردن با تن مردها خوشم می آید. دوست دارم حرکت کیر را از خوابیده به ایستاده و برعکس تماشا کنم. جالب است که این عضو می تواند خود بخود تصمیم بگیرد که راست بایستد، یا اصلا نایستد. اما هیچ چیزی سکسی تر از خونی که جاری می شود و راه می کشد و پاهای زن را خط خط می کند نیست. هیچ چیزی زیبا تر از پستان نیست حتی اگر افتاده باشد. پستان هم مثل کیر به تماس دست و دهان عکس العمل نشان می دهد.


Tuesday, August 07, 2007

نظرات کیارستمی درباره شاملو، سهراب و احمد رضا احمدی و چند نظر درباره اشعار حسین پناهی

هفته گذشته مطلبي در مورد شاملو خواندم و حتي سر مزارش در امامزاده طاهر كرج رفته‌ام اما شاملو به خاطر اينكه شاعري سياسي بود ميزان خاموشي‌اش بيش از انتظار بود چون وقتي كه خاموش شد، شعرش هم خاموش شد اما در مورد سهراب قضيه برعكس است سهراب بعد از خاموشي و مرگش شعرش ماند و ماندگار شد. براي رسيدن شعر هر شاعري به شهرت بايد مراقب شورش و جريان‌هاي سياسي بود چرا كه در غير اين صورت ولتاژ شعر مي‌افتد و باعث نابودي و زوال آن شده و به وسيله اجتماع پس‌زده مي‌شود

در كل شاعر وظيفه سنگيني دارد كه بايد نسبت به اجتماع و پيرامون خود مسوول و مراقب باشد و با يك ديسيپلين خاص قضايا را زير نظر داشته باشد و به فراخور حال و روز مردم و اجتماع شعر خلق كند

شعر مثل دندان‌درد نيست كه يك لحظه به درد آيد و لحظه‌اي بعد ساكت شود. شعر تجسم عيني خود زندگي است براي همين است كه واقعا من شعر احمدرضا را جور ديگري فراتر از شاعران اين دوره مي‌بينم و از خواندن آن لذت مي‌برم
از گفتگوی روزنامه اعتماد ملی با کیارستمی

نقدی بر سخنان کیارستمی
روزگار غريبي است واقعا " چرا كه يكي از بزرگترين و شناخته شده ترين كار گردانان سينماي ما اظهار نظري اين چنين مهم ميكند بي آنكه به اين پرسشها پاسخ داده باشد :
1- ماندگاري شعر شاعري جون شاملو را با چه متري اندازه گيري كرده ايد كه به اين نتيجه رسيده ايد شعر شاملو با مرگش رو به خاموشي رفته ؟
2- شعر سياسي يعني چه ؟ آيا همه ي شعر هاي شاملو از ديد شما ( وبه تعريف شما از شعر سياسي ) سياسي است ؟
3- آيا به فرض آنكه بخواهيم داور يا داوراني را انتخاب كنيم كه جايي جمع شوند و دست به مقايسه ي شعرهاي شاملو و سپهري بزنند شما مي توانيد يكي از آن داوران باشيد ؟

كيست كه نداند دنياي كيارستمي " جهان بيني كيارستمي و علايق و آثار كيارستمي بسيار نزديك به دنياي سپهري است ...دنيايي كه در آن هيچ آدمي از ترس شاش بند نمي شود " دنيايي كه هيچ وقت خون از دماغ كسي بيرون نمي آيد و در اين دنيا هيچ وقت آب از آب تكان نمي خورد " دنيايي كه همه چيز با خوبي خوشي سر جاي خود قرار دارد فقط توي اين دنيا بايد دنبال خانه ي دوست گشت ...دنياي كه همواره در مقابل دنياي آدمي مثل شاملو قرار دارد " دنيايي كه نه تنها در آن با ياس ها به داس سخن گفته مي شود بلكه آدم ها در عين شاشبند شدن ( اگر حالتان بهم نمي خورد ) خون هم بالا مي آورند ..
متن کامل

و چند نظر در باره اشعار حسین پناهی

یكي از اين خلط ها در مورد حسين پناهي به وجود آمده است. اينكه او بازيگر بزرگي است، لزومي ندارد كه آثار به جا مانده از او اشعار خوبي باشند. من با اينكه اشعار او را شعر بناميم، مشكل جدي دارم
.......................
حس در آثار او بر عقل غلبه مي كند. مخاطب امروز توقع ندارد احساسات صرف حاكم باشد و گاهي مايل است كه در اثر عقل حاكم باشد. حسين پناهي اين فاصله ها را رعايت نمي كرد.
........................
او همان قدر بازيگر است و در هنرهاي دراماتيك تواناست كه در شعر. وقتي در مورد پناهي حرف مي زنيد مي توانيد در مورد سينما، نمايش ها و هنرهاي كلامي او مثل شعر صحبت كنيد. هنرمند به اين معنا معادل با علامه در فرهنگ گذشته است.
موسيقي عجيبي كه شعرهايش دارد، از ديگر خصوصيات هنر كلامي اوست. منظورم موسيقي عروضي شعر كه بر اساس وزن مي سنجند، نيست. مقصودم موسيقي دروني و تصويرسازي ها و حركات خيال اوست. ضمن آنكه از تصاوير غافلگيركننده نيز نمي توانيم چشم بپوشيم.

کامل در خبرگزاری فارس

Friday, July 20, 2007

اگزیستانسیالیسم، اصالت وجود ، سارتر

این فلسفه توسط سورن کیرکگارد در قرن نوزدهم به وجود آمد. او با بعضی از سنت های فلسفی که در زمانش رواج داشت، مخالفت نشان داد؛ زیرا عقیده اش این بود که این فلسفه ها چه راست باشند و چه دروغ، ارتباطی با مسائلی که انسان عملا در زندگی با آن ها روبرو است، ندارند.
پرسش درباره چیستی انسانیت، زندگی و جهان، پرسش هایی است که همه با آن دست به گریبانند، با این وجود عقل و فلسفه سنتی، هیچ پاسخی نمی تواند به آن ها بدهد.
بنابراین، انسان نمی تواند از راه عقل به شناخت یقینی برسد. تجربه حسی و آگاهی تاریخی ما همواره دستخوش تغییر است. انسان بودن یعنی زیستن در مخمصه ای همراه با ترس و اضطراب. به طور کلی بخشی از وجود انسان، حیوانی و پاره ای عقلانی است و این تعارض، حل شدنی نیست.
پس نتیجه می گیریم که عقل نمی تواند راهنمای ما باشد؛ بلکه تنها راه نجات انسان از جهل این است که وضع و حالت غم انگیزی را که در آن گرفتار است، بشناسد و سپس با اطاعت محض، یعنی نه به وسیله عقل و منطق، بلکه با نور ایمان از این وضعیت و جهل خارج گردد.
اگزیستانسیالیسم کیرکگارد، اگزیستانسیالیسم دینی بود؛ یعنی راه نجات انسان را در ایمان به خدا می دانست؛ اما بیشتر فیلسوفان این مکتب که پس از او آمدند و متعلق به قرن بیستم بودند، دیندار نبودند. متن کامل در دانشنامه رشد

اگزیستانسیالیسم در ویکی پدیای فارسی
:اگزیستانسیالیسم جریانی فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی، مسوولیت و نیز عینیت گرایی است. از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، هر انسان، وجودی یگانه‌است که خودش روشن کننده سرنوشت خویش است. اگزیستانسیالیسم بر پیش بودن وجود بر ماهیت تکیه می‌کند. با چنین تعریفی بر آزادی انسان و به دنبال آن مسوولیت او پافشاری می‌شود.که البته این اندکی با دیدگاه اصالت وجود ملاصدرا نا همسان است وهمان نیست.اصالت وجود به معنای این است که انسان(وتنهاانسان)است که نخست موجود می‌شود و سپس خودش ماهیت خودش را می‌سازد.از سوی دیگر در اندیشه صدرایی و یا مشایی(مانند میرداماد)اصالت در برابر اعتبار به کار می‌رود (وجود اصیل و ماهیت امری اعتباری است)اما در اگزیستانسیالیسم اصالت وجود به معنای این نیست که ماهیت اعتباری است که به این معناست که ماهیت ساختنی است و درآغاز هیچ است.
Existentialism

معرفی کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
قسمت‌هایی از کتاب سارتر از منبع فوق:
بشر، نخست هیچ نیست. سپس چیزی می‌شود، یعنی چنین و چنان می‌گردد؛ و چنان می‌شود که خویشتن را می‌سازد. بشر هیچ نیست مگر آن‌چه از خود می‌سازد. برای او سرنوشتی مقدر نیست...
انسان، «وانهاده» است. زیرا در نه در خود و نه بیرون از خود، امکان اتکا نمی‌یابد...
احساسات ساخته‌ی اعمال ماست. به‌عبارت دیگر احساس، زاییده‌ و ساخته‌ی اعمالی‌ست که انجام می‌دهیم. پس نمی‌توان برای انتخاب راهی که باید در پیش گرفت به احساس توسل جست...
تا جایی می‌توانیم به امکان‌ها امیدوار باشیم که این امکان‌ها در حیطه‌ی عمل ما قرار گیرند. از لحظه‌ای که مسلم شود امکان‌هایی که در برابر من قرار دارند به ‌تمامی در حیطه‌ی عمل من نیستند، باید از آن‌ها قطع امید کنم، زیرا هیچ خدایی و هیچ قدرتی نمی‌تواند جهان و امکان‌های جهان را با اراده‌ی من منطبق کند...
نبوغی جز آن‌چه در آثار هنری منعکس است وجود ندارد. نبوغ «پروست» عبارت است از مجموعه‌ی آثار «پروست». نبوغ «ژان راسین»، مجموعه‌ی تراژدی‌های اوست. چرا برای «راسین» امکان نگارش تراژدی دیگری قائل شویم؟ در ـ حالی‌ ـ که به‌طور قطع مطمئن‌ایم که او چنین اثری به‌وجود نیاورده است ...
شخص زبون، مسئول زبونی خویش است. این شخص بدین سبب زبون نشده که صاحب دل و ریه و مغز زبون بوده، نیز به‌علت وضع روحی خاصی چنین نشده؛ بل‌که زبون است زیرا با اعمال خود، خویشتن را زبون ساخته است...
برای بشر حدودی معین است: در جهان بودن، کار کردن، در میان دیگران زیستن و فانی‌ شدن....
من هنگامی آزادم که همه‌ی جهانیان آزاد باشند، تا هنگامی که یک نفر اسیر در جهان هست آزادی وجود ندارد.

درباره ژان‏پل سارتر و لینک به منابع دیگر

گزیده‌ای از مطالب روزنامه شرق در باره سارتر در صفحه " از جانب شرقی"

مفهوم روشنفكرى با نام سارتر گره خورده است سارتر بود كه در تعريف روشنفكرى نوشت: " روشنفكر كسى است كه در مسائلى كه به او مربوط نمى‏شود، دخالت مى‏كند " سارتر به ما ياد داد كه مى‏شود امروز كمونيست بود و فردا نبود. مى‏شود امروز از شوروى دفاع كرد و فردا نكرد. مى‏شود امروز يك عقيده فلسفى داشت و فردا نداشت. مى‏شود كتاب‏هايى نوشت پر از تناقض
..........
شما به فلسفه‌تان بپردازيد استاد بزرگوار: سال‌ها پيش تب و تاب سارترخواني به دليلي نامعلوم بين جوان‌هاي نسل من بالا گرفته بود و من هم به حسب کنجکاوي يا خالي نماندن انبان ايسم‌ها، کتابي از او در دست گرفته بودم. يادم مي‌آيد پدرم وقتي کتاب را دست من ديد، گفت در يکي از مقالات بهداشتي که در ژورنال‌هاي فرانسه به چاپ رسيده بود خوانده بوي عفونت اگزيستانسياليسم را حتي پرستاران سالخورده نيز احساس مي‌کنند
..........
با هايدگر مي‌شود فيلسوف شد؛ اما با سارتر بايد اعتراض كرد : وقتي ژان‌پل سارتر كتاب «هستي و نيستي»‌اش را نوشت، يك نسخه از آن را به پيوست يك نامه بلند بالا، براي معبود فلسفي‌اش مارتين هايدگر فرستاد.
هايدگر پس از خواندن كتاب اعلام كرد كه «هستي و نيستي» يك برداشت سطحي از «هستي و زمان» اوست و ژان‌پل سارتر برداشت‌هاي كج و معوجش از فلسفه هايدگر را در صفحات اين كتاب به هم وصله پينه كرده است. اظهارنظر هايدگر اما هيچگاه نتوانست از محبوبيت سارتر بكاهد يا سد راه موفقيت‌هاي بعدي‌‌اش شود. فيلسوف‌مزاج‌ها البته به هايدگر اقتدا كردند و گفتند بهتر است سارتر كاري به كار فلسفه نداشته باشد. اما سارتر نيامده بود كه «هستي و نيستي» بنويسد و بعد هم به «جنگل سياه» برود و در تاملات فلسفي‌اش غوطه‌ور شود. او تعريف ديگري از ژان‌پل سارتر داشت و به همين خاطر هم نامش را در تاريخ فرانسه و روشنفكري ماندگار كرد.

درباره سارتر و دوبوار، عشق غیر افلاطونی

همين كه بحث فمينيست و فمينيست‏بازى مطرح شود، بعضى‏ها حتى حاضر مى‏شوند تاريخ را هم جعل كنند،حتى حاضر مى‏شوند ديالوگى براى سيمون دوبوار بسازند كه او در دنياى مردسالار، هر چيزى را طبيعى بداند و بگويد كه به سارتر كمك مى‏كرده تا درس‏هايش را حاضر كند. اما اين دوستان فمينيست، كه كتاب «جنس دوم» را مثل كتاب مقدس با خودشان اين طرف و آن طرف مى‏برند، فراموش كرده‏اند كه سارتر در امتحانات پايانى سوربن، يك سال مردود شد تا سيمون دوبوار سال بعد را در كنار او امتحان بدهد. مردودى سارتر فيلسوف براى عقايد چپ و راديكالش بود. او آنقدر درس‏خوان بود كه سال بعد نفر اول شود. نفر دوم اين امتحان هم كسى نبود جز سيمون دوبوار. او كمى بعد، دوم شدن در اين امتحانات را افتخار بزرگى براى خود دانست، چون نفر اولش سارتر بود. دوستى غيرافلاطونى سارتر و دوبوار از همان سال‏هاى دانشجويى شروع شد. آن دو دوست ديگرى هم داشتند كه كمتر در ايران و البته خود فرانسه مشهور است: آنتوان بلوايه. اين پسر جوان، سيمون را به‌شدت مى‏پرستيد، اما زن جوان ترجيح مى‏داد با سارتر باشد، چرا كه فيلسوف اگزيستانسياليست او را محدود نمى‏كرد و فقط براى خودش نمى‏خواست. بلوايه اما كمى كمتر روشنفكر بود و مى‏خواست سيمون فقط مال خودش باشد.
سارتر سه سال بعد فارغ‏التحصيل شد و به بندر لوهار رفت و از سيمون دوبوار دور افتاد. وقتى كه برگشت، مى‏خواست با او ازدواج كند، اما آن دو هرگز پيمانى رسمى با همديگر امضاء نكردند. در آن سال‏ها، انديشه چپ به‌شدت در فرانسه رواج داشت و اين انديشه، «تك همسرى را روال طبقه بورژوا» مى‏دانست و رد مى‏كرد. حالا انديشه‏هاى چپ باعث شد كه سيمون و سارتر به شهردارى نروند و پيمان ازدواج امضا نكنند، يا فرار از ماليات بود، كسى خبر ندارد. البته مسائل ديگرى هم به طور قطع مطرح بود. سيمون دوستى امريكايى داشت به نام نلسون الگرن؛ سارتر همه چيز را مى‏دانست. به جز اين روابط شخصى كه حتى بعد از مرگ هم يك جورهايى به هم گره خورد و قبر اين دو را كنار هم قرار دادند، سارتر و دوبوار تاثيراتى هم در انديشه و افكار هم داشتند. هر دوى آنها جوانان سركشى بودند كه روزهاى خوش پاريس قبل از جنگ دوم را با انديشه‏هاى جور واجورشان پيوند زدند. اما اين روزهاى خوش، شب‏هاى تار «گروه‏هاى مقاومت» را نيز در پى داشت. سارتر پيش از اين روزها «تهوع» و «هستى و زمان» را نوشته بود تا عصيانش را به نمايش بگذارد. «جنس دوم» هم در سال‏هايى نزديك به اين سال‏ها نوشته شد، اما جامعه توانايى پذيرش آن را نداشت. خود سيمون دوبوار هم انگار تلاش چندانى براى معرفى كتابش نداشت. سيمون و ژان‏پل علاوه بر دوستى‏هاى فراوان كه با افتراهايى نيز همراه بود، اشتراك‏هاى ديگرى هم داشتند. هر دو در خانواده‏اى مذهبى رشد كرده بودند و روزهاى كودكى، برايشان خاطراتى به جز تلخى نداشت. سارتر پدرش را از دست داده بود و بهترين ساعت‏هايش، ساعت‏هايى بود كه فيلم‏هاى صامت مى‏ديد و سيمون مدام ميان دعواهاى پدر عياش و مادر كاتوليك، به خودش پناه مى‏برد.
اين دوستان آنارشيست روزهاى متمادى را در خانه مى‏گذراندند، بدون آنكه به جز كتاب خواندن، كار ديگرى انجام بدهند و درست در همين لحظات «كافه‏هاى پاريس» مملو از افرادى بود كه پشت سر اين دو نويسنده حرف مى‏زدند. منبع روزنامه شرق، سجاد صاحب زند

فتوای علمای سعودی برای انهدام مزار همه امامان شیعه در عراق

سایت فردا: " بر پایه اخبار نقل شده در منطقه شرقی سعودی، یکی از تحرکات جدید علمای وهابی، تحریک برای نابودی بقیه ضریح‌ها در عراق، به ویژه ضریح سیدالشهداست که به قول آنها سرسلسله ضریح‌های شرک! در عراق و جهان است .شيخ عبدالرحمن براك، شيخ ممدوح الحربي، دكتر ناصر العمر، ابن جبرين، دكتر سفر الحوالي، همچنین مفتي وهابي كويتي حامد العلي، از جمله مفتیانی هستند که چنین فتاوایی صادر کرده‌اند. آنچه اين گزارش‌ها را جدي‌تر مي‌کند، کشف تجهيزات امنيتي در استان کربلا و نيز تجهيزات موشکي است که به سوي مرکز اين شهر نشانه گرفته شده است" متن کامل

و در سایت بازتاب

اميدواريم روزي غدير جاي نوروز بنشيند

آيت‌الله خزعلي: اميدواريم روزي غدير به جاي نوروز بنشيند و غدير عيد بزرگ ما شود.
وی همچنین گفت: سهميه‌بندي بنزين بايد در دولت‌هاي سابق صورت مي‌گرفت، اما دكتر احمدي‌نژاد رييس جمهور كشورمان با شجاعت اين كار را انجام داد، البته اين كار بايد در دوره‌ي دوم صورت مي‌گرفت و بايد در دوره‌ي اول اعتماد مردم به اين دولت جلب مي‌شد تا مردم دوباره به آقاي احمدي‌نژاد راي دهند
متن کامل

Sunday, July 15, 2007

سينما، عكاسي، گرافيك، خط و ... از هنرها نيستند، گفتگو با بهرام دبیری


ربط بين كاريكاتور و نقاشي چيست؟
هيچي. بحثي را تازگي ها با بعضي شروع كرده ام وجاي گفتگويي طولا‌ني دارد. گفته ام سينما، عكاسي، گرافيك، خط و ... از هنرها نيستند. هنر ها همان شش تايي بود كه مي شناختيم. از آنجا كه عدد هفت عدد جذابي است، سينما را كردند هنر هفتم كه معجونيست از تمام آن هنرها و بوسيله كارگردان كنار هم چيده مي شود. بعد ها هم حرف هاي عجيبي از آن بيرون آمد. سينماي گيشه، سينماي روشنفكر...در حالي كه سينما هنريست توده اي وبه مردم تعلق دارد.هنرهايي كه تعيين كننده هاي تاريخي هستند وهويت هاي ملي و زيبايي شناسي انساني را سامان مي دهند چيزهاي ديگري هستند. معماري، شعر، نقاشي، تاتر. وگرنه تام كروز كه نشد كار! و الا آشپزي و ...
مليله‌دوزي...
آره، آن را هم هنر بدانيم.

در تلويزيون ما كه همه اينها هنر مي‌باشد.
دم اين كافه‌هاي ساز و ضربي نوشته شده با شركت هنرمندان راديو و تلويزيون
.....
كجاي زندگي بيشتر طنز است؟

به نظر من در ايران همه اش طنز بسيار تلخي است
..........
.... ولي درباره آيدين آغداشلو به اعتقاد من او نقاش نيست اصولا‌. گرافيست، بدلكار و ساخت و ساز كار درجه يكي است.سواد درجه يكي در تاريخ هنر دارد به خصوص تاريخ مينياتور وخط ايران و معلم درجه يكي است. نامي هم به معنايي سليقه من نيست اما كارهاي سفيد و بوم هاي برجسته اش به هر حال در غرفه هنر مدرن ايران در هفتاد سال گذشته و براي تجربه هاي ميني ماليستي در تاريخ نقاشي مدرن ايران جايي خواهد داشت
..........
اصولا‌ جايزه دادن به هنر و هنرمند كار خنده داري است. فكرش را بكن شاه شجاع، حافظ را صدا مي كرد كه جايزه دهد. جايزه به نظر من بي معني است. در واقع نوعي كار تبليغاتي است. خيلي از رفتارهايي كه مي شناسيم رفتارهاي سده اخير است. بعد فاجعه ديگري است به نام رسانه ها كه مي توانند كسي را معروف كنند يا كسي را ناديده بگيرند. البته كه عمرش كوتاه است و خوشبختانه تاريخي نيست ولي خب به مسايلي منجر مي شود.دوست شاعري مثل حافظ سي سال پس از مرگش مي آيد و شعرهايش را جمع آوري مي كند. اما در زمان ما، بچه ها سال اول دانشگاه هستند، مي آيند پيش من و مي گويند كه رفتيم گالري وقت گرفتيم و مي خواهيم نمايشگاه بگذاريم!
...........
خروسهاتان كجا رفته اند؟ نيستند.

خروس ها هنوز هم گاهي سراغم مي آيند وهستند. روزي داشتم كار مي كردم، با قاشق از داخل كاسه رنگ هايم رنگي برداشتم. تكه اي از آن روي زمين افتاد و ديدم كه عجب خروس زيباي خوشگلي است وفقط دو تا پا لا‌زم دارد و يك تاج قرمز.شروع كردم به كار كردن يك سري مرغ و خروس و اين جانورها به شدت محبوب و معروف شدند و سر و صدا راه انداختند و مانند گله اي در شهر شروع به راه رفتن كردند و داخل خانه هاي مردم شدند.هنوز آنها را گاهي كار مي كنم
..............
انتظاريست در جامعه اي كه خيلي ارتباطي با نقاشي ندارد.وقتي يك تابلو مي بينيم تا به يك مفهوم ادبي تبديل اش نكنيم مي گويد آن را نمي فهمم. به اين معنايي كه گفتي كاملا‌ درست است و اين دو هنر هاي كاملا‌ مستقلي هستند كه دليلي ندارد ما از نقاشي انتظار يك بيان ادبي يا شعر داشته باشيم. اما بحثي هم كه در ابتدا كردم مربوط به يك پيوند كهن تاريخي است كه اجتناب ناپذير است و هيشه بوده است. اين دو دائما جابجا شده اند
..............
.... من تصويرگري را مي شناسم كه در كوه زندگي مي كند و حتي خانه اي ندارد

يك نقاش شيرازي همين‌طوري به اسم "كاكو" هم بود. هم دوره سهراب سپهري بود و به مراتب از سپهری نقاش تر بود. اما سپهري كه به نظر خيلي متواضع و گوشه گير و عارف مي آمد در همان زماني هم كه زنده بود، بيزينس اش را خوب بلد بود
.............
بامزه ترين شغل دنيا ؟

حسابداري و البته كسي كه صبح به صبح كارت مي زند، حقوق دارد، بيمه دارد و كارش اين است كه مجله هاي فرنگي را تماشا كند و جاهايي كه به نظرش خوب نيست را سياه كند
.......
گزیده ای از متن مصاحبه مهناز عادلی با بهرام دبیری منتشر شده در روزنامه اعتماد ملی مورخ 23 تیر 86 با عنوان تام کروز که نشد کار

Friday, July 13, 2007

ميله‌ها در درون من‌اند، ترجمه خاطره ای از کافکا

چند ثانيه يک‌ديگر را خاموش نگاه کرديم. بعد در زدند. پدرم وارد شد. هيجان از بين رفت. ديگر فقط راجع به موضوع‌هاي بي‌اهميت صحبت کرديم، ولي طنين گفتة کافکا، «ميله‌ها در درون من‌اند»، هنوز در وجودم مي‌پيچيد. نه تنها در آن روز، بلکه هفته‌ها و ماه‌هاي متوالی
ادامه

Wednesday, July 11, 2007

شمس لنگرودی، گذر از نومیدی ها به عشق

لنگرودی متولد ۱۳۲۹ سرودن شعر را از دهه پنجاه آغاز کرد، در پنجمین دهه زندگی اش اشعار عاشقانه اش را سرود

محمد شمس لنگرودی: تمام تلاشم اين است که هرچه بيشتر و بهتر بتوانم خودم را در زباني بيان کنم که بيشترين لذت را در درجه اول به خودم بدهد. گاه موفق مي شوم گاهي نه. لابد مي پرسيد پس چرا چاپ مي کنيد؟ براي اينکه شايد به درد ديگري هم بخورد. بيشتر کارهايم عموماً همان روزهاي اول است که بيشترين لذت را به من مي دهند. به سراغ کارهاي تازه تر که مي روم تقريباً ديگر توجه چنداني بهشان ندارم. به قول اريش فريد شاعر زيرک آلمان «بچه ها شوخي شوخي به قورباغه ها سنگ مي زنند، قورباغه ها جدي جدي مي ميرند» دنيا هم شوخي شوخي به همه مان سنگ مي زند و ما جدي جدي مي ميريم. به قول ميلان کوندرا، گرفتاري زندگي در اين است که اولين تمرينش همان بازي آخر است. بازي آخر. همان که ساموئل بکت هم سرانجام به آن اشاره دارد. هرکس در حد توان خودش بازي را پيش مي برد. نبايد يادمان برود که مشغول بازي هستيم. فقط بچه ها هستند که بازي را جدي مي گيرند. با اين وصف شما فکر مي کنيد که رفتارم با شعر خودم يا ديگران چگونه است
...
هيچ چيز مهم تر از زندگي نيست و همه مان مي ميريم. مساله اين است که اين اتفاق مهم يعني زندگي معنايي ندارد. همه کارهايمان براي معني بخشي اين بي معناست. يعني همه کارهايمان براي توضيح يا توجيه حضورمان در دنياست. قبلاً هم در مصاحبه اي با بيژن نجدي گفته ام که همه نوشته هايم جست وجوهايي براي پاسخ به نادانسته هاي خودم است. براي اينکه خودم براي خودم روشن شوم.
........
شمس لنگرودي در ميانسالي بيشتر از سال هاي جواني شعر عاشقانه مي نويسد. عجيب نيست؟

نه، عجيب نيست. ريتسوس و مولوي هم در همين سنين عاشقانه هاشان را نوشتند. عشق در سنين جواني و نوجواني سوءتفاهم است؛ تصور عشق است. عشقي کور براي رفع نيازهايي ساده و ابتدايي است. آدمي کوه يخي است که هفت هشتمش زير آب است. دنيا هم همينطور. در سنين پايين نه کسي آن هفت هشتم را مي بيند و نه توان درکش را مي تواند داشته باشد. کيفيت پيچيدگي زندگي بعدهاست که معلوم مي شود. از استثناها که بگذريم، عشق و هنر در جواني و نوجواني با خوش خيالي همراه است. به قول حافظ «خيال حوصله بحر مي پزد، هيهات / چه هاست در سر اين قطره محال انديش». موضوعي که عرض مي کنم مختص عشق نيست، در امور اجتماعي هم همينطور است. جوان که بوديم گمان مي کرديم دنيا را عوض مي کنيم، اما واقعيت اين است که دنيا ما را عوض کرد. زندگي مثل صفحه شطرنجي است که آن طرفش ارواح اند. حرف عشق به عدالت خواهي و توسل به ابزارهاي ناکافي چيزي را عوض نمي کند. سرسختي واقعيت آدم ها را عوض مي کند. و در اين تغيير و تحولات، بعضي ها اساساً از مسير اوليه شان منحرف مي شوند، بعضي ها افسرده مي شوند و از عالم و آدم کنار مي کشند، گروه کوچکي اند که به مرور به درک واقعيت پيچيدگي ها نزديک مي شوند. اينها ديگر درک ساده اي از عشق و سياست و اجتماعيات ندارند. مي دانند که به قول حافظ عزيز همه چيز «ساده اما بسيار نقش» است و به قول ريتسوس «همه چيز راز است». اين طور آدم ها کم اند و در هنر کمتر. به همين دليل شاعري به درستي مي گويد «شمس تبريزي فراوان است مولانا کجاست»؛ چيزي که کم است نه شمس تبريزي بلکه مولانايي براي درک حضور شمس تبريزي در جهان است. اين دنيا شمس است. عشقي که نتيجه درکي چنين شورمندانه از اين همه پيچيدگي شد معلوم است که با عشقي خام طبعانه متفاوت است. اين
عشق نوعي غرق شدن معنا در سوژه است. يکي شدن با آن است. فنا در عرفان هم از همين جا مي آيد. مثل ترکيب چاي و آب که پس از ده دقيقه چنان يکي مي شوند که ديگر آب همان چاي است و چاي همان آب. خواهشم اين است که گمان نکنيد که خودم را دارم با مولوي و ريتسوس و نرودا و ديگران مقايسه مي کنم. اگرچه اين مقايسه در ذاتش وجود دارد. شما مي پرسيد و من هم جواب مي دهم که نه، تعجبي ندارد که من در 53 سالگي شعرهاي عاشقانه نوشته ام

چرا فضاي پيرامون شعر، امروز اينچنين شده است؟

يعني چه جوري؟ البته منظورتان را مي فهمم، اما چي چي مان اين جوري نيست. مثلاً اقتصادمان اينطور نيست؟ سياست مان؟ ما در حال گذار از يک وضعيت تاريخي به وضعيتي ديگريم و در تمام عرصه ها سنت هاي سنگ شده به سختي در برابر تغييرات مقاومت مي کنند. عجالتاً هر کس تصور مي کند راه برون شد از اين وضعيت بحراني هماني است که او به نظرش مي رسد. مثلاً در حوزه کار ما، شعر، عده اي حس مي کنند که مثلاً شعر اخوان ثالث يا شاملو پاسخگوي شان نيست. خوب اينها مي روند کنار حافظ و مولوي و در وقت لزوم از آنها استفاده مي شود. تا اينجاي کار اشکال ندارد. مشکل اين است که جايگزيني يک زيبايي شناسي به جاي زيبايي
شناسي پيشين ما به اين سادگي ها نيست. يعني صرف اينکه من شما را قبول ندارم دليل نمي شود که حرف من درست باشد. آشفتگي از همين جا شروع مي شود، از همين جا که همگي تصور مي کنيم که حرف مان درست است. ظاهراً چاره اي هم نيست. بايد از اين مراحل گذشت
از گفت و گو با روزنامه شرق با عنوان دنيا ما را عوض کرد

و در بی بی سی:
لنگرودی با فاصله گرفتن از تلخی ها و نوميدی های جاری دفترهای شعر قبلی اش، از سرزمين آرمانها به زمين بازگشته و با رويکردی عاشقانه جهان و هستی را معنی کرده است.
لنگرودی در باره آنچه بر او گذشته و سبب بروز نگاه تلخ و نوميد در اشعار قديمی اش شده، می گويد:
" فکر می کنم عواملی که باعث نوشتن آن شعرها شده يکی زندگی رنجبار و تلخ گذشته انسان ايرانی بوده جدا از من، و ديگری سرخوردگی های سياسی، ايدئولوژيک و زندگی شخصی خودم. اين دو عامل بستری در من فراهم کرد برای پناه جويی. دنبال پناهی بودم برای رهايی از مشکلاتی که در زندگی مرا به اينجا رسانده و سومين علتی که باعث نوشتن اين شعرها شد، خودش بايد به وجود می آمد که خوشبختانه به وجود آمد. در باره چگونگی آمدنش در زندگی ايرانی نمی شود زياد توضيح داد."

سه شعر از کتاب پنجاه و سه ترانه عاشقانه

زندگی ارزش چندانی ندارد ، اما هیچ چیزی هم ارزش زندگی را ندارد ، آندره مالرو ----- از متن مصاحبه دیگری با لنگرودی با عنوان شاعری که درمرداب جهان نیلوفرمی بیند

Tuesday, July 10, 2007

جهانگیر رزمی از 27 سال سکوت و سوء استفاده از عکسش می گوید

در فاصله این 27 سال من از خیلی ها شنیده بودم که آقای رضا دقتی عکس را به اسم خودش ثبت کرده . در پاری ماچ هم به اسم
رضا-سیپا چاپ شد.هنوز هم مجله را من دارم. شاید نیم ملیون دلار تا به حال ازین عکس فروش کرده باشد
فایل پی دی اف مصاحبه را از آدرس زیر بگیرید
جهانگیر رزمی، رضا دقتی و جاشوا پراگر از جايزه پوليتزر می‌گويند

نوشته یکی از تهیه کنندگان مطالب ( پرستو دوکوهکی) و کامنت های آن

درباره جهانگیر رزمی در ویکی پدیا

عکس از اعدام ها در کردستان در سال 58 است

سپانلو: شعر امروز بازی با کلمات و فاقد منش انسانیت

آخرین سؤال و پاسخ محمد علی سپانلو در مصاحبه با روزنامه تهران امروز مورخ 19 تیر هشتاد و پنج:
شعر امروز و جواناني كه به دنبال اين هنر و ادب مي‌روند را چگونه مي‌بينيد؟
آرزو داشتم در اشعار روز فضاي اجتماعي امروز را ببينم كه اينطور نيست. متاسفانه اكثر اشعار امروز بازي با كلمات است و فاقد هرگونه فضا و حس كافي. متاسفانه در نوشته‌هاي اينچنيني هيچگونه منش انسانيت وجود ندارد.

Monday, July 09, 2007

موسوس گرمارودی: شاملو از خاک و حسینی افلاکی است

سيد علي موسوي گرمارودي در مراسم بزرگداشت سيدحسن حسيني ، در مقايسه اي ميان اين شاعر و احمد شاملو گفت: ذهن حسيني در تصرف الله و ذهن شاملو در تصرف خاک است...
آن مرکزي که در وجود حسيني هست و از جمله ذهن او را در تصرف مي گيرد، الله است و آن مرکز در شاملو خاک است. آيا نور صداقتي که از خاستگاه شعري سيدحسن حسيني تتق مي زند، از شعر شاملو هم مي زند...
گرمارودي سپس به تحليل يکي از 6دفتر شعري سيدحسن حسيني با عنوان «گنجشک و جبرئيل» پرداخت و اين مجموعه را نه تنها حادثه اي جديد در شعر آييني فارسي بلکه اساسا مبدا آن خواند.
متن کامل

و
از آينه بی رنگ تر، يادی از حسن حسينی

در بی بی سی
به همراه شعری از دفتر گنجشک و جبرئيل

Thursday, June 28, 2007

ماخذ " کتیبه " اخوان

کسی راز مرا داند
که از این رو به آن رویم بگرداند...
از شعر گرانقدر «کتیبه» مهدی اخوان ثالث
.......................
اخوان خود در آغاز کتیبه به اجمال ، ماخذ سروده اش را که ضرب المثلی کهن از امثال عرب است ، معرفی کرده است: « اطمع من قالب الصخره ». شرح این ضرب المثل و حکایت آن از زبان جوامع الحکایات عوفی خواندنی تر است:
مردي بود از بني معد كه او را "قالب الصخره" خواندندي و در عرب به طمع مثل به وي زدندي چنان‌كه گفتندي: "اطمع من قالب الصخره" يعني طمعكارتر از برگرداننده سنگ. گويند روزي به بلاد يمن مي‌رفت. سنگي را ديد در راه نهاده و به زبان عبري چيزي بر آن نوشته كه "مرا بگردان تا تو را فايده باشد!" پس مسكين به طمع فاسد، كوشش بسيار كرد تا آن را برگردانيد و بر طرف ديگر نوشته ديد كه "رب طمع يهدي الي طبع" اي بسا طمع كه زنگ يأس بر آيينة ضمير نشاند چون آن بديد و از آن رنج بسيار ديده بود، از غايت غصه ... سر خود بر آن مي‌زد تا آن‌گاه كه دماغش پريشان شده و روح او از قالب جدا شد، و بدين سبب در عرب مثل شد
متن کامل

Tuesday, June 26, 2007

نويسندگي، سرنوشتِ من است

قسمتی از مصاحبه با رضا براهنی : ... ولي سوال من چيز ديگري است: آن رئاليسم سنت‌گرايانه چيست؟ اگر رئاليسم اين باشد كه من در شهر تبريز به دنيا آمده‌ام، در خانواده‌اي فقير و كارگر و بعد صاحب تحصيلات خاصي شده‌ام. زن گرفته‌ام، جدا شده‌ام، دوباره زن گرفته‌ام. دانشگاهي بوده‌ام.

چندين‌بار بازداشت و زنداني شده‌ام. سفر رفته‌ام، دنيا را ديده‌ام، كار كرده‌ام، پول درآورده‌ام، بي‌پولي شده‌ام، باپول و بي‌پولي سروكار داشته‌ام، تحت تعقيب بوده‌ام، اهل كانون بوده‌ام، اهل انجمن قلم بوده‌ام، به‌رغم اين همه آدم كه مي‌شناسم، دوستشان داشته‌ام، دوستم داشته‌اند، تنها بوده‌ام، پشت ميزم، با كاغذ و قلمي كتاب نوشته‌ام ‌بيش از 50 سال، و اين چيزها را نوشته‌ام، خيال كرده‌ام، اين آدم‌هاي بد و خوب و متوسط، درست و منحرف و چپ و راست را روي كاغذ ريخته‌ام، يك تاريخ قومي و تباري داشته‌ام و يك تاريخ ايراني و يك تاريخ اسلامي و در عين حال يك تاريخ جهاني و مجموع اينها همه از طريق دو زبان و 99 درصدش به زبان فارسي و يك‌درصدش به زبان انگليسي در اختيار ديگران گذاشته شده و من بر همه اينها خيال يك فرد، فقط يك فرد را افزوده‌ام، آن فرد، اسمش رضا بوده، به همين دليل هم آزاده خانم منم ‌هم بيب اوغلي منم، هم ‌شادان منم، هم اياز منم، هم منصور منم، هم محمود منم، هم كيميا منم و همه حوادث هم خود منم.
يك فرد، همان رضا، هم منتقد خود بوده، هم منتقد ديگران، هم خودزني كرده، هم ديگرزني. فقط يك هدف داشته‌ام، كه آن را بيش از هر نويسنده كشور خودم، در يك نويسنده كه هزاران فرسخ از كشورم فاصله داشته ديده‌ام، مردي كه هر سال بدون استثنا دو كتاب را مي‌خوانده، يكي عهد عتيق را و ديگري دن‌كيشوت را و مي‌خواسته عهد عتيق سرزمين خودش، يعني آمريكاي دور و بر رودخانه مي‌سي‌سي‌پي يا جنوب ايالات متحده آمريكا را بنويسد و اگر او نبود شايد نويسندگان آمريكاي‌جنوبي امروز نبودند و من هم به اين صورتي كه نويسنده شدم نبودم و اين واقعيت است

نظر سید علی صالحی در مورد رضا براهنی در قسمتی از مصاحبه اش با روزنامه شرق: شما مي توانيد- به معناي نسبي آن - يک «منتقد» به من نشان بدهيد؟ بعد از مهاجرت براهني به غربت، حقيقتاً منتقد شعر نداريم. نمي شود به کساني که کتابي را - با هر نيتي - معرفي مي کنند، منتقد گفت. متراژ اين نوع «معرفي ها» گاه چند سانتي متر و بعضي وقت ها چندين وجب روزنامه اي است. براي «اطلاع رساني» کار خوبي است.

قسمت‌های دیگری از مصاحبه علی صالحی:

«شعر زبان» تعابير و تعاريف مختلفي دارد، مثلاً شعرگفتار هم داراي زبانيت است و در عين حال شعرهاي زبان پريش با تابلوهاي مختلف را نيز «شعر زبان» مي گويند. تفاوت کجاست؟ تفاوت اين دو روش...؟

به هر شعر يا شبه شعري که در محدوده «کولاژ» کلمات بي دليل، خلاصه مي شود، نمي توان «شعر زبان پريش» گفت، بيشتر پريشاني زبان است. بارها هشدار داده ام، اعلام خطر کرده ام، که به جاي خلاقيت در «متافيزيک شعر» به قلع و قمع فيزيک شعر نپردازيد، جز سرخوردگي و افسوس و نوميدي، دستاوردي براي راوي آن نخواهد داشت. وقتي مسبب پريشاني زبان مي شويد، به جاي رسيدن به جادو و معجزه شعر، فقط به آموزش شيادي و شعبده بازي با کلمه خواهيد رسيد. خلاقيت در متافيزيک شعر، هنر معجزه آساي مولوي و حافظ و نيماي گرامي است، ما بايد اين ميراث ناميرا را دريابيم. سرکوب زبان و تازيانه بر کلمه زدن تحت فرمان «پريشاني» در نهايت به خلق مولودي مضحک مي انجامد که کسي آن را درنمي يابد، چنين آروغ هاي واژگاني تنها خوشايند کساني است که قيچي به دست منتظرند، کار مميزي را آسان مي کنند. وقتي که خلايق زبان شما را نمي فهمند، نتيجه اش با اعمال سانسور يکي است. کسي با هم سفرش به شهر غريبي وارد شد، عر و تيزي نثار کرد، مردم از او گريختند. فاعل اعظم گفت؛ شگفتا مردم اين ناحيه زبان مرا نمي فهمند. حالا حکايت نوعي شبه شعر در روزگار ماست.

شما با اين مسير و تجربه آن موافق نيستيد؟

من با هر مولود تازه اي در مقام «تجربه» موافقم، اما اعتقاد من به آزادي بيان به اين معنا نيست که دشنام دادن نااهل را به فرهنگ و مردم تاب آورم.

تعدادي از منتقدين بر اين باورند که شعرگفتار، به خصوص در «زبان» دچار تکرار مي شود، يعني شعرها در وجوهي شبيه هم مي شوند. واقعاً اين طور است؟

ما کار خود را مي کنيم و منتقدين هم راه خود را مي روند. قصد ندارم خود را در موضع دفاعي قرار دهم. من از مردم بسيار آموخته ام، منتقدين هم از همين مردم اند. در اين جهان چيزي براي «تکرار» وجود ندارد.

اگر از کلمه «تکرار» بگذريم، مي شود گفت که شعرگفتار در «خود» تکثير مي شود؟

«تکثير» را مي پذيرم. تکثير به معناي توليد دروني، مثل کهکشان ها که مرتب در حال تکثيرند. «تکثير» وجه خلاقه همه جريان ها و مکاتب موثر است. شيوه و راز «بقا» در هستي همين «تکثير» است

متن کامل مصاحبه با صالحی با عنوان : ما همه يک نفريم؛ شعر جهان

Sunday, June 24, 2007

در ایران از اسلام خبری نیست

مشاهدات و خاطرات ربيعه‌ اوزدن از زنان اسلامگرای ترکيه از سفر به‌ ايران

اينجا (ايران) پر از تضاد و درام است
در آنجا (ايران) اسلامی وجود ندارد، بلکه‌ آنچه‌ من ديدم اصول و قواعد سياسی احمد نژادها بود

متن کامل
....
کتاب «ملکه‌ های تهران»، حاصل سفر ماه‌ رمضان سال ۲۰۰۶ ربيعه‌ اوزدن کازان به‌ ايران است که در ماه‌ ميلادی آينده‌، ماه‌ ژوئيه‌، ابتدا در ايتاليا و سپس در آمريکا و ترکيه‌ منتشر می شود.
.................................
تکمیل:
ربيعه‌ اوزدن کازان نويسنده‌ کتاب «ملکه‌های تهران» می گويد: بدنبال انتشار کتابش به‌ سلمان رشدی دوم تبديل خواهد شد و از بيم عوامل حکومت ايران ترکيه‌ را به مقصد رم ترک می کند
ملکه‌ های تهران تنها حاصل مشاهدات عينی از کشوری است که‌ پيشتر تصوير ذهنی کاملا متفاوتی از آن داشت». اين نويسنده‌ اسلامگرای ترک می گويد: «برای پی بردن به‌ جامعه‌ ايران، در تهران به‌ پارتی های مشروب خواری، خانه‌ های ويژه‌ زنان صيغه‌ای و مکان های زيادی رفته‌ و به‌ دليل آنکه‌ شب در خيابان تنها بوده‌، حتی به‌ خود او پيشنهاد صيغه‌ يک شبه‌ شده‌ است
متن کامل

Friday, June 22, 2007

خاطره لیلی گلستان از احمد شاملو

كتاب «ليلي گلستان» از مجموعه‌ي «تاريخ شفاهي ادبيات معاصر» منتشر شده است در قسمتی از این کتاب خاطره او را از تنها دیدارش با احمد شاملو می خوانیم. او به همراه برادر فقیدش کاوه گلستان دو ماه قبل از مرگ شاملو به دیدارش رفته بود:
شاملو با چشمان بسته و حال نزار به ما خوشامد گفت و تقریبا خواب بود بعد از گذاشتن دوربین و تنظیم نورها به یکباره شاملو بیدار شد.بیدار بیدار. موهایش را مرتب کرد و شروع کرد با آن صدای سحر کننده , زیبا,زنده و قبراق جواب ها را دادن!... بامزه اینجا بود که بین سوال ها دوباره شل می شد و می خوابید! و تا دوربین راه می افتاد؛دوباره سرحال جواب میداد...
متن کامل


نامه منتشر نشده صادق هدایت و شرح محمد بهارلو

تصدقت گردم، ساعت 4 است در كافه نشسته‌ام. هوا خفه، باراني، سرد، چراغ‌ها روشن است. يكي از رفقا كه تاكنون با او مشغول صحبت‌هاي صدتايك‌غاز بودم پا شد رفت بييارد [بيليارد] بازي بكند. تنها ماندم. به خيال نوشتن كاغذ افتادم. وقت را بايد گذراند. يك نفر تن‌لش كار ديگر از دستش ساخته نيست. روزها هم مي‌گذرد در كمال كثافت، البته مي‌دانم كه پول ايران، اين ملت فقير پريشان، چه‌قدر بي‌خود تلف مي‌شود و به خارجه مي‌رود كه در مقابل آن مخارج من تقريباً هيچ است ولي با وجود اين مي‌بينم بدون فايده، بدون مصرف وقت و پولي كه خرج مي‌كنم به حدر [هدر] مي‌رود...

متن کامل نامه به همراه شرح بهارلو با عنوان صراحت و شجاعت در شمار سجاياي هدايت بود

کیارستمی ، ساتراپی

پاريس - دكتر رضا بهشتي‌معز:

ياد چند سال پيش افتادم كه با بردن جايزه نخل طلاي طعم گيلاس، يكي از انجمن‌هاي فرهنگي ايراني در پاريس نشستي برگزار كرد. حاضرين دو قسمت شده بودند، يك دسته آنها كه به‌شدت به آقاي كيارستمي مي‌تاختند و دسته ديگر كه او را افتخار ملي مي‌دانستند.
در ميان مخالفين ايشان يكي دو تن از دست‌اندركاران ايراني راديوي فرانسه هم بودند كه با شهامت معتقدند بودند كيارستمي با تمسخر ملت ايران و تحقير فرهنگ و شرايط زيستي آنان در چشم خارجي‌ها به جايزه‌اي دست يافته است و اين بدترين كار ممكن در عالم فرهنگ و هنر است.
در میان موافقان قسمت بدتر استدلال همين بود كه حالا كه او در اوج شهرت است و ايران و ايراني هم امروز مشكل اعتبار بين‌المللي دارد پس چرا ما او را تصرف نكنيم و شهرت او را از خود ندانيم؟!
به اجمال هم يادم مي‌آيد كه همان زمان يكي از مسئولين عالي فرهنگ فرانسه گفته بود كه فيلم‌هاي كيارستمي را بايد در مدارس ما نشان داد تا بچه‌هاي فرانسه وضع آموزش و زندگي بچه‌هاي ايران را ببينند و قدر شرايط خود را بدانند!

حالا همان داستان دوباره تكرار شده است و باز فيلمي از يك ايراني و در برابر فرهنگ و سنت‌هاي همان سرزمين به جايزه كن دست مي‌يابد. اگر رسانه‌ها و دست‌اندركاران داخلي مخالفت كنند كه چه بهتر، اعتبار كار دوصد چندان مي‌شود!
من فيلم خانم مرجان ساتراپي را نديده‌ام ولي بنا به روايت رسانه‌ها همان نقاشي‌هاي ايشان است كه به فيلمي سياه و سفيد بدل شده است.من اما پيش از اين نقاشي‌هاي ايشان و داستان مربوط به آن را در روزنامه ليبراسيون فرانسه مي‌ديدم و بر اين بلاهت از هر دو سو اسف مي‌خوردم...

متن کامل با عنوان پوپولیسم هنری
....................................
تئوری توطئه در باره روابط پشت پرده و زدو بندهای سياسی مسئولان سينمايی ايران با مسئولان فستيوال کن را نيز نبايد از ياد برد. تئوری ای که مدعی است فيلم‌های ايرانی(خصوصا آثار عباس کيارستمی) که در کن تحسين شده فاقد ارزش‌های هنری و سينمايی بوده و آثار بی خاصيتی اند که تنها به دلايل سياسی و به خاطر توسعه منافع سياسی و اقتصادی دولت فرانسه در ايران مطرح شده‌اند.
حال چگونه است که مسئولان سينمايی ايران خود نيز به همان تئوری ای متوسل شده‌اند که روزی عليه آنها به کار رفته است. تئوری ای که در خارج از کشور فيلم‌های برگزيده ايرانی را آثار سفارشی و تبليغاتی رژيم جمهوری اسلامی دانسته و در داخل کشور به عنوان فيلم‌هايی جشنواره پسند که تصوير سياهی از ايران را به غرب نشان می‌دهد و صرفا برای خوشامد غربی‌ها ساخته می‌شود، در نظر گرفته می‌شود.

جشنواره کن و تئوری توطئه سينمای ايران ،‌قسمتی از نوشته پرویز جاهد


Monday, June 18, 2007

سنگسار دختر " کرد یزیدی" به دلیل عاشق شدن




دوعا
دختر نوجوان کرد یزیدی که به خاطر دل‌سپردن به مردی مسلمان در هفتم آپریل سال ۲۰۰۷ توسط مردان خانواده و ایل و تبارش در شهر بشیقه عراق سنگسارشد

خبر: این جا و این جا به همراه فیلم

در باره کردهای یزیدی : آمار دقیقی از جمعیت
ایزدی ها که بیشتر آنها با لهجه کرمانچی صحبت می کنند در دست نیست. گفته می شود حدود ۵۰۰ هزار ایزدی که گاه یزیدی خوانده می شوند در عراق زندگی می کنند. همچنین عده ای از آنها در کشورهای سوریه، ترکیه، ارمنستان و گرجستان و حتی ایران پراکنده اند. ایزدی ها به فرشته ای به نام ملک طاووس باور دارند که به زندگی و حیات آنها در روی زمین نظارت می کند و گاهی نیز از آسمان به زمین می آید. در باره منشا ایزدی ها نظرات مختلف وجود دارد . برخی آنها را به سبب نامشان به یزید بن معاویه نسبت می دهند بعضی می گویند که اصل آنها از یزد بوده و نامشان با ایزد زرتشتی ارتباط دارد و بدین ترتیب ریشه زرتشتی دارند. گاهی نیز شیطان پرست خوانده شده اند.

منبع
کردهای یزیدی
معتقد به خدایی هستند که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کار جهان و جهانیان ندارد . گویند خدا تخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است .
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شر است که دنباله خیر محسوب می شود . و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است.
یزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی هفت هزار سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از شک دیدگانش پر شد . آنگاه خدا او را ببخشید.

منبع

بیشتر: این جا و نیز این جا
......................
گفت‌و‌گو با گوران باباعلی، روزنامه‌نگار و جامعه‌شناس کرد عراقی درباره‌ی هویت فرقه‌ی «یزیدیان»



انسان براي من موجود هراس انگيزي است ، گفتگو با رضا قاسمی

نوشتن رمان به من امکان مي دهد در انزوا زندگي کنم. سال هاست که ديگر حوصله هيچ جمعي را ندارم. انسان براي من موجود هراس انگيزي است. هيچ حيواني همنوع خودش را نمي درد. اما انسان، همنوع که هيچ، همکار خودش را هم به راحتي مي درد.

در همين ايران خودمان مردم به دليل خوکردن با محيط خودشان متوجه نيستند تا چه حد خشونت در رفتار و کلامشان جاري است. تنها کسي که از بيرون مي آيد مي تواند بگويد آقا يا خانم بوي سوز مي آيد. الان سال هاست که من نمي توانم هيچ فيلم ايراني را تحمل کنم. بعد از پنج دقيقه خاموشش مي کنم. از بس سر و صدا توي اين فيلم هاست. از بس تنش و عصبيت در صدا و رفتارهاست.

بايد ديد هرکس براي چه مي نويسد. نوشتن من معطوف است به يک نياز دروني، نه سليقه مخاطب

داستان «سپرده به زمين» نجدي مي ارزد به تمام داستان هاي کوتاه هدايت.

نبايد فراموش کرد که اين ترک وطن بسياري را هم نابود کرده است. ترک وطن و مهاجرت براي بقاست. همانطور که مهاجرت پرندگان هم براي بقاست. اما اگر قرار باشد براي پرندگان مهاجر هم امکان بازگشت مسدود شود تعداد کمي از آنها مي توانند جان سالم به در برند و خود را با محيط تازه وفق بدهند.

نسل جوان بسيار باسوادتر از گذشته است. اما چيزي که بيشتر از سواد اهميت دارد ديد است. براي گسترش ديد فقط کتاب خواندن کافي نيست. نويسنده ايراني چقدر امکان دارد تئاتر خوب ببيند يا نقاشي خوب؟

سوال: چرا نويسندگان بزرگ ايراني چندان در دنيا معروف نمي شوند؟

به دليل بي سوادي يا کم سوادي. در ايران، ما نويسنده خوش قريحه کم نداريم؛ اما آنها را بگذاريد کنار يوسا يا فوئنتس تا ببينيد چقدر سوادشان کم است
متن کامل در روزنامه اعتماد

نقد بخشی از سخن رضا قاسمی توسط حسین نوش آذر:
داستان­نویس و رمان­نویس الزاماً نباید باسواد باشد، به آن مفهوم که یک فیلسوف یا یک اندیشمند «باسواد» یا اهل فکر است. نویسنده به هوش عاطفی نیاز دارد. همینگوی در پیرمرد و دریا هوش عاطفی دارد. فاکنر در خشم و هیاهو، وقتی دنیای ذهنی بنجی را می­سازد هوش عاطفی دارد. بکت در ملوی هوش عاطفی دارد. همینطور کافکا در داستان­هایی مثل محاکمه یا هنرمند گرسنگی هوش عاطفی دارد. برخلاف نویسندگانی مثل هاندکه، یا بوتو اشتراوس، توماس برنهارد یا گئورگی کنراد، یا مثلاً کوندرا که فکرشان به هوش عاطفی­شان می­چربد. آن هم به این شکل که داستان اصولاً برای اینطور نویسندگان بهانه­ای­ست برای طرح افکار شبه­فلسفی و فلسفی­شان درباره­ی هستی، بدون آن­که تن بدهند به محدودیت­های علمی که فلاسفه با آن درگیر اند

متن کامل نوشته حسین نوش آذر

Saturday, June 16, 2007

گفتگو با جمال ميرصادقي

كلمه هنوز نمرده. تا كلمه نباشد تصوير هم نيست.
در چنين شرايطي كار نويسندگان جواني كه اهل كارهاي بازاري نيستند
به مراتب دشوار‌تر است. چون كار آنها اصلا به مذاق برخي‌ها خوش نمي‌آيد. چون آنها بازگوكننده تصاويري هستند كه كمتر در مجاري رسمي و رسانه‌هاي دولتي مجال بروز و ظهور پيدا مي‌كنند.
اينها حكايتگر كژي‌ها و ناراستي‌هاي پنهان مانده در بطن اجتماع هستند. اينها تصاويري هستند كه نارسايي‌هاي اجتماعي را بازتاب مي‌دهند. عجيب اينجاست كه همين برخي‌هايي كه شما مي‌گوييد سخت دنبال انتشار آثار بازاري و سطحي هستند
..........
وقتي كتاب «بادها خبر از تغيير فصل مي‌دهند» تجديد چاپش دچار وقفه شد من پيشنهادي از خارج داشتم تا کتاب آن جا چاپ شود اما من اين كار را نكردم. من مي‌دانم كه سياستمدارها مي‌روند اما كتاب من نمي‌رود.
از گفتگوی جمال ميرصادقي با روزنامه تهران امروز

پراگماتيسم، به بهانه درگذشت «ريچارد رورتى»

ريچارد مك كى رورتى (۲۰۰۷- ۱۹۳۱)
رورتى فيلسوفى به شدت پراگماتيست بود. پراگماتيسم يا مكتب اصالت عمل اساساً مكتبى آمريكايى است كه در اواخر قرن نوزدهم به وسيله ويليام، جيمز و پيرس صورتبندى شد. پراگماتيست ها اصولاً به تبعات عملى تفكرات فلسفى و نظريه هاى جامعه شناختى توجه دارند، هرچند كه در عرصه نظر قائل به نسبى بودن برداشت ها و توجه به همه ديدگاه ها هستند اما در عرصه عمل معتقدند كه بايد ديدگاهى را پذيرفت كه منفعت بيشترى را عايد شمار بيشترى از اعضاى يك جامعه مى كند.
اين رويكرد پراگماتيست ها از سوى دو جبهه مورد نقد قرار مى گيرد: نخست چپ گرايانى كه اين ايده را متضاد با آرمان ها و ايدئولوژى هاى خود مى بينند گروه دوم محافظه كارانى كه اين جهان بينى را تهديدى بر ضد بنيان هاى فكرى و اوليه اجتماع قلمداد مى كنند. رورتى درباره «حقيقت» به شدت عملگرا رفتار مى كرد و بى پرده خود را متعلق به سنت جيمز و ديويى مى دانست و مى گفت از آنجايى كه ذهن ما آينه اى نيست كه واقعيات خارجى را عيناً منعكس كند، بنابراين فهم حقيقت همواره نسبى است. او تلاش داشت در فلسفه «اميد» را جايگزين «حقيقت» كند و فلاسفه را به جاى جست وجوى حقيقت به جست وجوى اميد معطوف كند.

رورتى فيلسوفى بود كه فلسفه را از تخت پادشاهى به زير كشيد. در سال ۸۳ در سفرى كه به ايران داشت سخنرانى خود را با اين جمله آغاز كرد كه «فلسفه نردبانى است كه غرب از آن بالا رفته و سپس كنارش گذاشته است. فلسفه پيش درآمدى بود براى تأسيس نهادهاى دموكراتيك در غرب. اما اكنون ديگر نيازى به آن نيست».

متن کامل در روزنامه ایران

و بخش هايى از مصاحبه اى است كه با ريچارد رورتى درباره رابطه فكر اروپايى و آمريكايى و وضع هنر معاصر انجام گرفته است.

Sunday, June 10, 2007

گفتگوی باسم‌الرسام با رادیو زمانه

عشق و اروتیسم
گفت و گوی ماه منیر رحیمی با باسم رسام
باسم رسام: ... بحث بها نیست، مصاحبه‌گر! دوست‌داشتن است ...
و این که اگر بیشتر ادامه بدهی، همین الان اشکم درمی‌آید....

Friday, April 27, 2007

ولایت فقیه راه تامین سعادت بشریت

آقای پروفسور اشتاين باخ می‌خواست ثابت کند که آينده بشريت را دموکراسی شکل خواهد داد و من می‌خواستم ثابت کنم که آينده بشريت را «ولايت فقيه» شکل می‌دهد و بشريت هيچ راه ديگری ندارد جز اين‌که برای تامين سعادت خودش، سيستم ولايت فقيه را بپذيرد.

آقای حکيم و آقای سيستانی در دوران تقيه هستند

آقای احمدی نژاد را برجسته‌ترين مدير اجرايی نظام جمهوری اسلامی ايران تا امروز می‌دانم.

نظرات محمدعلی رامين مشاور رييس جمهور احمدی نژاد

مراجع چماق دار هنری

در فقدان نهادهای فرهنگی هنری نقش اشخاص «معتبر» یا همان «بزرگان» و «اساتید» تعیین ­کننده­ تر و مؤثرتر از آن­چه باید باشد، گشته و اعتبار و مقبولیت اجتماعی اثر هنری به تمایلات و سلیقه ­های آنان مشروط می­شود.

تا آن­جایی که به مناسبات مافیایی غالب در جماعت فرهنگی مربوط می­شود، تردیدی ندارم که «اساتید» یادشده درصورتی که عزمی اجتماعی برای ایجاد نهادهای فرهنگی به وجود بیاید، اولین کسانی خواهند بود که علیه آن به مبارزه برخاسته و چنین تلاشی را در نطفه خفه کنند

در صورت شکل ­گیری نهادها، قدرت و منافع و اعتبار اجتماعی آن­ها یا تضعیف و محدود می­شود یا به کل از بین می­رود. به همین خاطر شخصا یاوه ­گویی­های آنان در باره دمکراسی، سکولاریسم، تحزب، مدرنیته، عقل­گرایی و ... را، تا وقتی که خلاق آن ثابت نشده باشد، یک­سره حرف مفت می­دانم و به آن هیچ اعتمادی ندارم.

یکی دیگر از اثرات سوء فقدان یک نهاد هنری سالم، تبدیل نهادها و اشخاص معتبر و صاحب­نام غربی به کانون­های تعیین ارزش هنری است که به ابزاری برای دوختن دهان افراد معترض به مناسبات مافیایی و هرزه حاکم بر جماعت هنری «ما» تبدیل شده است.


به من انتقاد می­کنند که به کیارستمی و ... «گیر» داده­ام و او را می­کوبم. حال آن­که کوبندگان واقعی کسی نیست جز خود همین «بزرگان» و پیروان مؤمن و متعصب آن­ها، و کوبیده­ شده ­های واقعی صدها و یا هزارها هنرمند جوانی هستند که هم خود و هم حاصل خلاقیت­شان به خاطر دارا بودن دید، سلیقه و شخصیت مستقل، به خاطر پرهیز از تملق و چاپلوسی «بزرگان»، به خاطر نداشتن ارتباط با باندهای رفیق باز هنری، در تنهایی خود نیست و نابود می­شوند و نام آن­ها هیچ­گاه در پرونده جنایی مراجع چماق­دار هنری درج نمی­گردد.
متن کامل در وبلاگ 4 دیواری
نوشته مانی ب

Thursday, April 05, 2007

ارتباط جنسي دختران و زنان با سگ‌ها در ایران

سایت بازتاب : ارتباط جنسي ده‌ها زن و دختر منحرف در تعطيلات نوروزي در ويلاهاي تعدادي از شركت‌هاي صنعتي اصفهان در محمودآباد مازندران، موجب بروز نارضايتي افراد متدين و خانواده‌هاي مستقر در اين منطقه شده است. اعضاي اين گروه كه آزادانه با سگ‌هاي دست‌آموز خود ارتباط داشتند، قيمت اين‌ سگ‌ها را حداقل دو ميليون تومان اظهار كردند.
از میان کامنت‌هایی که برای این خبر نوشته اند: برادر گرامی این کار شما دقیقا اشاعه فحشا است که اصلا درست نیست و بعید نیست مثل خود عمل فحشا باشد. از شما عزیزان درخواست می شود اینگونه خبر ها را منتشر ننمایید.

Monday, April 02, 2007

مجسمه 'شکلاتی' عیسی مسیح و اعتراض برخی گروه های کاتولیک


بیل دونهو، رئیس 'مجمع کاتولیک' نمایش این مجسمه را یکی از بدترین هجمه های تاریخ به حساسیت های مسیحی نامیده است. گالری هنری در نیویورک نمایش این مجسمه برهنه از عیسی مسیح که از جنس شکلات است را لغو کرد. متن کامل خبر

Saturday, March 31, 2007

اشيای سوررئال: سوررئالیسم و طراحی


مکتب سورئاليسم در پی از هم پاشيدگی دادائيسم و توسط هنرمندان اين نهضت در اواسط دهه 1920 پدیدار شد و تدريجا به عنوان مهمترين جنبش هنری قرن بيستم مطرح شد. با انتشار مانيفست سوررئاليسم که در سال 1924 توسط آندره برتون، شاعر و نویسنده فرانسوی در پاريس منتشر شد در واقع يکی از مهمترين مکتبهای هنری تاریخ متولد شد که تاثیرش همچنان بر هنر مدرن مشهود است. تصاویر و توضیحات


راستي‌آزمايي تمثال منسوب به پيامبر

منبع اصلي تمثال منسوب به پيامبر عکسي است که بين سالهاي 1904 و 1906 در تونس گرفته شده. اصل عکس و تصویری که ادعا می‌شود توسط یک مسیحی و در سن 18 سالگی حضرت محمد کشیده شده را در متن مقاله ای ترجمه شده در سایت بازتاب می شود دید

پبرامون ترجمه جدیدی از قرآن

آن‌چه خداوند به پیامبر به میانجی فرشته جبرئیل، وحی کرده است، سرشتی شفاهی و گفتاری دارد. پیامبر کلام وحیانی را به صورت مکتوب از خداوند دریافت نکرده است. پیامبر خود نیز این کلام را ننوشته است. وحی را کاتبان وحی به صورت‌های پراکنده و گوناگون نوشته‌اند.
بیش از دو دهه پس از درگذشت پیامبر، در شورایی که عثمان، خلیفه سوم از میان یاران پیامبر برگزید، آن پاره‌های پراکنده گردآمد و با نظر شورا، آیاتی انتخاب و تدوین شد. در نتیجه، آن گفتار شفاهیِ باز و گشوده به «مصحف» بسته، قعطی و پایان‌یافته بدل گردید.
در فرایند گذار از گفتار شفاهی به متن بسته، تحولات بنیادی معناشناختی ناگزیر است.
یکی از پیامدهای بشری دانستن «مصحف» (نه قرآن) آن خواهد بود که از چشم انداز علوم تفسیری و تاریخی امروزی، استخراج قانون از مصحف، منطقاً ناموجه است. یعنی شریعت و فقه باید جای خود را به حقوق مدرن بدهد... یکی از مهم‌ترین پژوهش‌های پیش‌آهنگانه در این زمینه را محمد ارکون، اسلام‌شناس الجزائری‌تبار فرانسوی انجام داده است .
................................
... مرنیسی در این کتاب زمینه نزول آیه 34 سوره نسا، که در آن آمده زنان خود را کتک بزنید - مستند به متون معتبر اسلامی - شرح می‌دهد.
آیه در هنگامی نازل شده که پیامبر هشت سال واپسین عمر خود را در مدینه می‌گذراند و سخت سرگرم اداره حکومت و نیز
فرماندهی جنگ‌هاست. مومنان مدام به سراغ پیامبر می‌آیند تا حکم واقعه‌ای را بپرسند یا قضاوت او را در غائله‌ای بجویند. وقتی پیامبر راه می‌رود ده‌ها تن پیرامون وی را می‌گیرند و او را خسته می‌کنند؛ تا آن‌جا که آیاتی درباره شیوه برخورد با پیامبر و ضرورت ادب ورزیدن به او و رعایت حریم خصوصی‌اش نازل می‌شود. پیامبر در تنگ‌نای زمانی است و فرصت پرداختن به هر کاری را ندارد.

مردی از انصار (یاران اهل مدینه پیامبر) در میانه جدالی با همسر خود، وی را سیلی می‌زند. زن به دادخواهی نزد پیامبر می‌آید تا حکم شریعت را درباره همسر خود بپرسد؛ به این امید که پیامبر فرصت انتقام به وی دهد. پیامبر در حال تصمیم‌گیری در این باره است که آیه یادشده نازل می‌شود. پیامبر که گویا از حکم آمده در آیه خرسند به نظر نمی‌رسد، آیه را برای آن شوهر می‌خواند. سپس می‌گوید «من چیزی می‌خواستم و خدا چیزی دیگر» (اردت امراً و اراد الله غیره). برخی مفسران مسلمان این حدیث را که جریر طبری هم در تفسیر خود نیز آورده، باطل و دروغ می‌دانند؛ چون با فرض عصمت پیامبر تناقض دارد
متن کامل در این جاست

Thursday, March 22, 2007

سبزه نوروز به روایت یک هنرمند

Amir ali ghasemiامیر علی قاسمی گرافیست و عکاس است . سبزه نوروزی اش را که کارت تبریک سال نو هم هست دوستی با ای میل فرستاد. سبزیجات بسته بندی شده دکتر بیژن توی بازار تهران رواج پیدا کرده و هر سوپر مارکتی دارد . ایده از آن جا آمده ظاهرا.
روی تصویر کلیک شود بزرگ تر دیده می شود

Tuesday, March 20, 2007

حراج دختران ایرانی در دوبی

حراج نوروزی دختران ایرانی در دوبی
قیمت های اعلام شده برای تصاحب هر کدام از این دختران نیز بنا به سن و زیبایی آنها در این سایت اعلام شده است.
................
در ملاءعام معاشقه کنید، غذاي مجاني بخورید !
مطلب از روزنامه جمهوری اسلامی در ستون جهت اطلاع

Monday, March 12, 2007

ماتيس و مدل‌هايش

نويسنده‌ي بيوگرافي جديد هنرمند چنين استدلال مي‌كند كه زناني كه توسط هنرمند نقاشي مي‌شدند همكاراني تمام عيار در روند كار خلاقه‌ي او بوده‌اند
نوشته‌ي هيلاري اسپرلينگ
ترجمه: سياوش روشندل
متن کامل

حمایت حامی احمدی نژاد از اکبر گنجی برای مقابله با رفسنجانی

اين جريانات همان‌‏هايي هستند كه آنچنان از نظر اقتصادي بنيه‌‏اي براي خودشان فراهم كنند و بر سياست مسلط شوند تا اگر افرادي مثل گنجي انتقاد كردند، به زندان بيفتند و ضد انقلاب شمرده شوند
برای خاتمی هر 9 روز یک بحران درست کردند برای این دولت می خواهند هر روز یک بحران درست کنند ... نمي‌بينيد وقتي احمدي‌نژاد مي‌گويد بگذاريد فضاي استاديوم، ورزشي و با وقار شكل بگيرد و زنان و مردان بتوانند با آرامش وارد استاديوم شوند عده‌اي با جنگ رواني مراجع را تحریک می‌ کنند؟
احمدي‌‏نژاد موسي است كه در دل فرعون دانشگاه پرورش يافته دانشگاهی كه انگليسي‌‏ها آن را درست كردند تا سلطه غربي‌‏ها را بر كشور ايجاد كند
متن کامل سخنان محمدعلي رامين

Monday, March 05, 2007

سانسور در ایران

كتاب "به دنبال محمد" درباره زندگي حضرت محمد (ص) است , "محمد حسيني" بر اساس سند و مدرك معتبر اين كتاب را به رشته تحرير درآورده است، اما هنوز پس از يك سال همچنان در انتظار مجوز است . محمد حسيني : می گویند چرا به اين نكته پرداخته اي كه پيش از نبوت اعراب سخن آور و اهل شعر بوده اند. اين موارد را با اينكه با سند و مدرك بود، برطرف كرديم. اما دوباره ايراداتي در بخش دانشنامه اي كه چرا به اين موضوع پرداخته اي كه حكومت امروز عربستان وابسته به نفت است و ساختار سياسي آن پادشاهي است و يا نام حيواناتي كه در عربستان زندگي مي كنند، ميوه هاي كشور عربستان كه خرما و ميوزا است را بايد از كتاب حذف كنيد... متن کامل خبر در خبرگزاری ایلنا

سانسور تصویرگری‌های کتاب کودک از زبان تصویرگر کتاب

بيش از هشت ماه است كه كتاب «زن در قرآن» در دست بررسي است
نویسنده کتاب: كتاب همه‌اش مستند است و براي تاليفش به كتاب‌هاي درجه‌ي يك اسلامي رجوع كرده‌ام و مطالب آن حرف من نيست، خداي نكرده چيزي هم برخلاف اسلام ندارد

اسلام و اروتیسم

فایل‌ های صوتی سخنرانی مهدی خلجی درباره میراث اروتیسم در اسلام را از این صفحه می‌توان دانلود کرد ،در 4 قسمت جداگانه با حجم کم

مرگ اسپهبد و سینکی و وضعیت هنرمندان در ایران

داود گنجه ای موسیقیدان ونوازنده کمانچه، در مراسم تشییع منصور سینکی نوازنده تار: آقای وزیر، آقایی که نماینده هنرمندان در کمیسیون فرهنگی مجلس هستید چه کسی جوابگوی فشارهای روحی و عاطفی هنرمندان از جنبه های مادی و معنوی است ؟ تا کی باید شاهد غصه خوردن و در نهایت سکته کردن دوستانمان باشیم؟ ( از خبرگزاری مهر)

معنای اجتماعی ــ فرهنگی انزوای علیرضا اسپهبد ، عنوان نوشته فرج سرکوهی در رادیو فردا
در این نوشته از قول مهدی حسينی، رييس دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه هنر آمده : انزوای اسپهبد و ارتباط کم او با مجامع هنری نوعی اعتراض بود.
متن کامل

غلامحسین نامی: او انساني درونگرا بود كه نگاهي تلخ نه، ولي گزنده به دنيا داشت و تيزي‌ها و نابساماني‌ها را بيشتر مي‌ديد و رنج مي‌برد كه همين، شخصيت متفاوتي از او ساخته بود... روايت احصايي، نامي، دولت‌آبادي و ...، از عليرضا اسپهبد

علیرضا اسپهبد به قتل رسید سال‌ها پیش به‌قتل رسید از همان هنگام که کتاب جمعه و مفید و آدینه به قتل رسیدند، از همان هنگام که به انزوا کشیده شده و چون ماهی بر شن‌زار از مردمی که دوستشان می‌داشت و برای آن‌ها نقش بر بوم می‌نهاد گرفته شد... متن کامل


کیفیت زندگی در ایران

کیفیت زندگی در کشورهای جهان مورد بررسی قرار گرفته که ایران در فهرست سال 2007 با 43 پله سقوط در بین 195 کشور در رده صدو نودم قرار دارد. در بررسی کیفیت زندگی عوامل مختلفی را امتیاز داده اند که با کلیک بر نام هر کشور در لینک فوق دیده می‌شود
جزئیات آمار ایران
در این لیست فرانسه رتبه اول و آمریکا رتبه پنجم را دارد
آمار فرانسه
آمار آمریکا

Wednesday, February 28, 2007

ایران درگیر بین سنت و مدرنیته


عنوان ، توضیح برای عکس‌هایی که پائولو وودز عکاس تایم از ایران گرفته است

Photographer Paolo Woods documents a society caught betweeen tradition and modernity

Tuesday, February 27, 2007

سوالات مطروحه در آزمون سیره نبوی آموزش ضمن خدمت فرهنگیان

یکی از سؤالات
رسول خدا(ص) در چه حالی اصلا دیده نشد؟ الف)درحال مجامعت با زنان ب)در حال بول و غائط ج)در حال خرید از بازار د)نوشیدن آب در حالت نشسته
فایل تصویری سؤالات
متن سؤالات
متن سؤالات از منبع دیگر
بازتاب: جسارت به پيامبر(ص) در سال پيامبر؟
بازتاب: از نشريه «موج» تا سؤالات موهن به پيامبر(ص)
ترجمه فارسی متن کامل سنن النبی : منبع سوالات توهین آمیز به پیامبر
نظر عباس عبدی

Wednesday, February 21, 2007

حرف اول

فرمانده سپاه :ایران حرف اول را در خاورمیانه می زند.... ایران در معرض یک آزمون تاریخی و علمی قرار دارد...آمریکا در افغانستان،
عراق و فلسطین هم شکست خورده است
احمدی نزاد: غنی سازی اورانیوم را تعلیق می کنیم به شرط آن که شما هم تعلیق کنید مذاکره باید در شرايط عادلانه صورت گيرد عدالت اقتضا می کند که برای انجام مذاکرات شرايط يکسانی برای هر دو طرف منظور شود و کشورهای غربی هم کارخانه های توليد سوخت هسته ای خود را تعطيل کنند

Tuesday, February 20, 2007

از هیچکدام از شاعران راضی نبودم ، نظرات ضیا موحد

شما زمستان اخوان را ببینید. اخوان در چاپ های بعدی زمستان تعدادی شعر بی وزن منتشر کرد که شبیه انشای بچه هاست. ایرادی که او به شاملو می گرفت همین بود و اعتقاد داشت که شاملو می تواند آنطوری شعر بگوید و دیگران که نمی توانند گول او را می خورند. در این گفته نکته ای است که وقتی وزن و قافیه را کنار می گذارید باید چیزهایی را جایگزین کنید و پیداکردن جایگزین کار ساده ای نیست

شاید تعجب کنید اگر بگویم در برخوردی که با شاعران داشتم از هیچ کدام آنها راضی نبودم و حتی از بعضی خاطرهای تلخی دارم که شاملو از آن جمله است. تقصیر خود ماست که با تملق و احترام بی معنا، این چهره ها را به آدم هایی نقدناپذیر تبدیل می کنیم. اگر بپرسید از چه کسی چیزی یاد گرفتم باید بگویم زبان شناس جوانی بود به اسم پرویز مهاجر

براهنی در شعر "دف را بدف" مدعی است که هیچ اشتباه وزنی مرتکب نشده است درصورتی که اینطور نیست و چند اشتباه فاحش دارد.
بزرگترین ایراد من به سایه ( هوشنگ ابتهاج) که اگر مجموعه مقالاتم را منتشر کنم چاپ می شود این نکته است که یک نفر می تواند غزلی بگوید کاملا تازه که من منکر نمی شوم اما طبیعی نیست و این مقدار فشار مخالف آزادی هنری است

توقع ما نباید زیاد باشد. بعد از فردوسی حماسه سرایی ممکن نشد و بعد از حافظ هم غزلسرایی پا نگرفت. نیما در شعر انرژی زیادی را آزاد کرد. ما در یک دهه صدای فروغ، آزاد، اخوان و آتشی و... را داشتیم که کار را برای بعدی ها مشکل می کند و بقیه باید از تجربیات اینها بگذرند. ما نباید توقع داشته باشیم که در هر دهه شاعر قدرتمند معرفی شود. هیچ کجا این اتفاق نمی افتد . به کسانی که شعر می گویند می توانم بگویم قضیه را دست کم گرفته اند

بعضی ها شعر خودشان را هم نمی شناختند. از ویژگی شاعران این است که اگر بگویید کارهای قدیمی شما بهتر است عصبانی می شوند. آتشی سر همین قضیه نزدیک بود کسی را بزند. طرف از آهنگ دیگر حرف زده بود و به آتشی برخورده بود.

من با شجریان مصاحبه مفصلی داشتم که درباره موسیقی هم حرف زدیم و به او گفتم که آواز شما برای من چیزی ندارد و گفت یعنی چه؟ گفتم من دستگاه های ایرانی را بلدم و ردیف ها را می شناسم و می دانم وقتی همایون می خوانید بعد از آن وارد چکاوک می شوید و بعد هم بیداد و مرکب خوانی. تحریرها هم که معلوم است. من یک بار یا دوبار از شنیدن آن لذت می برم. دفعات دیگر غیر از تکرار چیزی نمی شنوم یک هفته بعدحرف عجیبی زد. گفت من می دانم چرا کار من برای تو تازگی ندارد چون شما اینها را بلدی و من در پاسخش جواب دادم این همان چیزی است که یک هنرمند نباید بگوید
متن کامل

اروتیسم و نظرات عباس معروفی

اروتيسم يعنی گردش هنرمندانه‌ی احساس که گاه تصوير است، گاه در ديالوگ می‌نشيند، و گاه در برق دو نگاه می‌گذرد.
هر چيز لخت و عوری اروتيک نيست. کسی را فريب ندهيم. بين دو جهان اروتيک و پورنو دره‌ای عظيم و "نازيبا" قرار دارد. فاصله‌ای به وسعت دو جهان يا شايد بهتر است بگويم فاصله‌ای به اندازه‌ی يک تار مو مرز عشقبازی و همخوابگی را تعيين و تبيين می‌کند.
سليقه‌ی شخصی من برهنگی مفرط را نمی‌پسندد، وتصوير ماه را از پشت شاخه‌های درخت بسيار زيباتر از ماه لخت می‌بيند.
به همراه تکه ای از رمان تماماً مخصوص این جا آمده است

حافظ به روايت کيارستمی

کاری که کیارستمی با غزل‌های حافظ کرده است
لینک

خطبه پس از جنگ جمل

از خطبه ی پس از پایان جنگ جمل و در مذمت زنان
ای مردم ! زنان از نظر ایمان و عقل ناقصند ... از بَدان آنان بترسيد، و از خوبانشان بر حذر باشيد، و در امور پسنديده از آنان پيروى نكنيد تا در اعمال ناشايسته طمع پيروى نداشته باشند.
خطبه 79 نهج‌البلاغه
و درباره جنگ جمل از سایت امام علی
و بازدر باره جنگ جمل : در جنگ جمل بنى‏اميّه در كنار ام المؤمنين عايشه، طلحة بن عبيداللَّه و زبير بن عوام رو در روى سپاه خليفه‏ى وقت، على‏(ع) ايستادند... ابتدای متنی در حوزه دین پژوهی خبرگزاری فارس . متن کامل

فقط می‌خواهند بترسانند؟

در این خبر آمده است : حمله ای پرتلفات به نيروهای آمريکايی در عراق( اگر سرنخ آن در تهران يافته شود ) و یا اگر تاييد شود ايران درحال ساخت سلاح اتمی است ، حمله هوايی به ايران از هدف قرار دادن تاسيسات اتمی اين کشور بسيار فراتر می رود و شامل اکثر زيرساخت های نظامی اين کشور می شود
یک تحلیلگر در پی همین خبر و در رادیو فردا گفته است: ... این هم شیوه ای است برای بیان این موضوع که اگر به حمله پاسخ دهید، واکنش بسیار شدیدتری در انتظار شما است تا جایی که حتی می تواند سرنگونی را به دنبال داشته باشد وی گفته است سرنگونی می تواند هرج و مرج را در خاورمیانه به اوج خود برساند
یکی از فرماندهان آمریکایی : رزمایش های ایران تحریک آمیز است
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران خواهان پذیرش قطعنامه شورای امنیت شد: گزارش ایلنا از بیانیه این سازمان
و نوشته سایت رادیو فردا از بیانیه این سازمان

تحریک اقلیت های قومی

در پی این انفجار و نیز این انفجار در زاهدان، سردبير ديپلماتيک گاردين گفت: آمريکا و بريتانيا از بی‌ثباتی ايران سود می‌برند وی از قول یک دیپلمات انگلیسی گفته: راه‌های ديگری هم برای ترساندن ايران هست؛ که مهم‌ترينِ آن‌ها تحريک اقليت‌های قومی ايران است.

Saturday, February 17, 2007

حدیث قدسی

حدیث قدسی حدیثی است که مضمون آن در خواب یا بوسیلۀ الهام به پیامبر (صلی الله علیه و آله) القا شود و آن حضرت با لفظ خود آن را بیان کند. حدیث قدسی از این جهت که تنها از نظر مضمون به خداوند منسوب است و فاقد اعجاز است و در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد، با قرآن متفاوت است

از احادیث قدسی
کُنتُ کَنزَاً مَخفیّاً فَاَحبَبتُ اَن اُعرَفُ وَ خَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَفَ
من گنجی پنهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، خلق را آفریدم تا مرا بشناسند

و آیه ای از قرآن
وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الِانسَ اِلا لِیَعبُدُونِ
و جن و انس را جز براى اينكه مرا بپرستند نيافريديم

آغامحمدخان قاجار

آنچه را که به ایران بازگرداند و یا به دست آورد با غیر انسانی‌ترین و فجیع‌ترین شیوه‌ها بود
شجاع و متهور، نابغه در امور جنگی و نقشه کشی، جاه طلب، کشورگشا که در عین‌حال طبعی فرومایه داشت، ناجوانمرد بود و بسیار سنگدل و بی‌عاطفه
خست بسیار باعث مرگش شد. نوکرانش خربزه اش را می خورند دستور قتلشان را می دهد همان ها او را می کشند
آنچه که بعد بر سر این سه خدمتکار و توسط زنان حرم می‌آید باور نکردنی‌است و موی بر تن انسان راست می‌کند که چگونه این همه سنگدلی و قساوت در وجود یک انسان می‌تواند جای بگیرد. از جمله استفاده از انبر داغ، کارد ، قیچی و میله‌ی آهنین و بریدن بیضه‌ها، سر ،سوراخ کردن و مثله کردن بدن آنها
لینک
و در اندرون حرمسراهای شاه قاجار

Friday, February 16, 2007

جگرکی


Antoin Sevruguin's Photographs

سی عکس تاریخی از سورگین عکاس دوره ناصرالدین شاه

چگونگی دفن فروغ در ظهیرالدوله

دکتر باهری معاون کل وزارت دربار پهلوی می گفت: یک روز صبح زود که در دفترم نشسته بودم، منشی من گفت آقای ابراهیم گلستان پشت خط هستند. گوشی را برداشتم و بعد از احوال پرسی، گلستان گفت خواهشی دارم که می خواهم حتما انجام دهید. با روابط قدیم و دوستانه ای که با گلستان داشتم گفتم حالا حرفت را بزن ببینم می توانم انجامش بدهم یا نه. صدای گلستان محکم و در عین حال اندوهگین بود. گفت: می خواهم اجازه بگیرید که فروغ در گورستان ظهیرالدوله دفن شود.متن کامل

Wednesday, February 14, 2007

قاچاق ملت ها در آينده نزديك اتفاق مي افتد

رقم كل درآمد "صد سال" آينده نفت ايران 5 تريليون دلار است، در حالي كه آمريكا 5/12 تريليون دلار صرف دنياي مجازي خود مي‌‏كند

از متن خبری با عنوان " قاچاق ملت ها در آينده نزديك اتفاق مي افتد"

درباره شاملو ، از نامه اخوان به حسین رازی

اخوان ثالث

اخوان به دوستش می نويسد: "اخيراً يک سالی است که ( شاملو) يک زن ديگر گرفته است به نام خانم دکتر طوسی حائری، زن زبر و زرنگ و فاميل داری است. چند سالی هم فرانسه بوده و گويا از همان دکترهای کذايی باشد، گرچه سنش مناسب شاملو نيست چون به نظر چهل و پنج سالی با کم و زيادش از سن شريف می گذرد، ولی می دانی که احمد با اين طايفه از نسوان يعنی خواتين از چهل و پنج به بالا سابقه معرفت و الفت بيشتری دارد. اين زن به درد احمد می خورد؛ خونگرم و مردمدار است و احمد را از ولگردی ها و شب زنده داری های وحشت آور که من هنوز مبتلای آنم، نجات داده است. وسايل کار برايش فراهم آورده: خانه نسبتا راحتی، کتابخانه ای، و امتياز مجله ای که احمد بتواند ذوقش را اعمال کند و کرم مطبوعاتی اش را بخواباند، خرجش را هم می دهد و يکی از خويشان زنش بيست سی هزار تومانی گذاشته است که مجله را از اين محل در می آورند اگر احمد نعل نپراند و از اين شاخ به آن شاخ نپرد ممکن است مجله بگيرد و به نان و نوايی برسند وگرنه هيچ. من هم گاهی کمکش می کنم چون به قول تهرانی ( م. آزاد) "اين آخرين تير ترکش احمد است". طفلک تا به حال به هزار در زده و شکست خورده، خدا کند اين بار گليمی از موج در ببرد."




از گفتگو با سیمین بهبهانی به مناسبت چهلمین سال خاموشی فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد


سیمین بهبهانی: فروغ خصيصه ذاتی اش يک جور پرخاشگری بود. يک شب از او رنجيدم و از آن بعد ديگر کنار کشيدم


اخلاق من و فروغ خيلی با هم فرق داشت. من بسيار مردم آميز و سازگار و اهل مدارا بودم و دلم نمی خواست کسی از من آزرده و ناراحت بشود ولی فروغ بسيار بی پروا بود و گاهی اوقات بی رحم می شد.گاه رفتارش طوری بود که طرف را به قدر شکنجه آزار می داد. در اين کار او هم يک مساله روانی وجود داشت برای اينکه مردم فناتيک و خشک مغز به شدت با فروغ مشکل داشتند. نمی خواستند دخترشان شعرهای فروغ را بخواند و پشتش بد می گفتند. گاهی اوقات که فروغ آزرده و خشمگين بود خشم خودش را بی محابا بروز می داد و شايد هم حق با او بود

بارها گفته ام، معاشرت با ابراهيم گلستان در فروغ تحول فکری عظيمی بوجود آورد. گلستان يک نويسنده پخته، با تجربه و آگاه از ادبيات دنيا در زمان خودش و مسلط به فيلم و سينما و در زمان خودش نابغه ای بود. اين آشنايی برای فروغ مانند دريچه ای بود که چشمان او را به روی دنيا باز کرد.



Sunday, February 11, 2007

اظهارات لاریجانی در باره اسرائیل

دکتر لاریجانی: اينکه می گويند ايران تهديدی برای اسرائيل است، درست نيست و سلاح های هسته ای اساسا در دکترين امنيت ملی ايران جايی ندارد
از بی بی سی

لاریجانی: ما هیچ تهدیدی برای اسراییل نیستیم

از رادیو زمانه

لاريجاني در پاسخ به اينكه «طبق اظهارات رئيس‌جمهور ايران، اسرائيل بايد از صحنه روزگار محو شود گفت: اين صحيح نيست و يك سوء تفاهم وجود دارد

از بازتاب

خبرقبل از اظهارات لاریجانی:
ارتش آمریکا مقام های ایرانی "در بالاترین سطوح" را متهم کرده است که بمب های پیشرفته ای در اختیار شورشیان شیعه در عراق قرار می دهند.

از بی بی سی

خبر بعد از آن باز از بی بی سی

ايران لزوما در انفجارهای عراق دست نداشته است
همین خبر را رادیو فردا هم کار کرد اما خبر دیگری چند ساعت بعد در رادیوفردا:
سپاه قدس در حمله به نيروهای آمريکايی دخالت داشته است. سپاه قدس بخشی از سپاه پاسداران انقلاب و دولت ايران است

خاطرات ابراهیم یزدی

خاطرات ابراهیم یزدی: از پاریس تا علوی
این مطلب در گویا هم کپی شده

Friday, February 09, 2007

بوش و احمدی نژاد

«طبق نوشته نيويورک تايمز او معتقد است ماموريتی از جانب خداوند به او داده شده که ريشه افراط گرائی و بنياد گرائی اسلامی را بخشکاند.»
نقل از : خبرنامه گویا . منظور از (او) بوش رئیس جمهور آمریکا است
« دنيا دارد به سرعت احمدي‌نژادي مي‌شود... ما وظيفه داريم به خواست مردمان جهان سرعت بخشيم و به عنوان الگو، جامعه‌‏ طيبه اسلامي را برپا سازيم.»
نقل از: انتخاب که لینکش در همان مطلب گویا هم هست