Tuesday, August 07, 2007

نظرات کیارستمی درباره شاملو، سهراب و احمد رضا احمدی و چند نظر درباره اشعار حسین پناهی

هفته گذشته مطلبي در مورد شاملو خواندم و حتي سر مزارش در امامزاده طاهر كرج رفته‌ام اما شاملو به خاطر اينكه شاعري سياسي بود ميزان خاموشي‌اش بيش از انتظار بود چون وقتي كه خاموش شد، شعرش هم خاموش شد اما در مورد سهراب قضيه برعكس است سهراب بعد از خاموشي و مرگش شعرش ماند و ماندگار شد. براي رسيدن شعر هر شاعري به شهرت بايد مراقب شورش و جريان‌هاي سياسي بود چرا كه در غير اين صورت ولتاژ شعر مي‌افتد و باعث نابودي و زوال آن شده و به وسيله اجتماع پس‌زده مي‌شود

در كل شاعر وظيفه سنگيني دارد كه بايد نسبت به اجتماع و پيرامون خود مسوول و مراقب باشد و با يك ديسيپلين خاص قضايا را زير نظر داشته باشد و به فراخور حال و روز مردم و اجتماع شعر خلق كند

شعر مثل دندان‌درد نيست كه يك لحظه به درد آيد و لحظه‌اي بعد ساكت شود. شعر تجسم عيني خود زندگي است براي همين است كه واقعا من شعر احمدرضا را جور ديگري فراتر از شاعران اين دوره مي‌بينم و از خواندن آن لذت مي‌برم
از گفتگوی روزنامه اعتماد ملی با کیارستمی

نقدی بر سخنان کیارستمی
روزگار غريبي است واقعا " چرا كه يكي از بزرگترين و شناخته شده ترين كار گردانان سينماي ما اظهار نظري اين چنين مهم ميكند بي آنكه به اين پرسشها پاسخ داده باشد :
1- ماندگاري شعر شاعري جون شاملو را با چه متري اندازه گيري كرده ايد كه به اين نتيجه رسيده ايد شعر شاملو با مرگش رو به خاموشي رفته ؟
2- شعر سياسي يعني چه ؟ آيا همه ي شعر هاي شاملو از ديد شما ( وبه تعريف شما از شعر سياسي ) سياسي است ؟
3- آيا به فرض آنكه بخواهيم داور يا داوراني را انتخاب كنيم كه جايي جمع شوند و دست به مقايسه ي شعرهاي شاملو و سپهري بزنند شما مي توانيد يكي از آن داوران باشيد ؟

كيست كه نداند دنياي كيارستمي " جهان بيني كيارستمي و علايق و آثار كيارستمي بسيار نزديك به دنياي سپهري است ...دنيايي كه در آن هيچ آدمي از ترس شاش بند نمي شود " دنيايي كه هيچ وقت خون از دماغ كسي بيرون نمي آيد و در اين دنيا هيچ وقت آب از آب تكان نمي خورد " دنيايي كه همه چيز با خوبي خوشي سر جاي خود قرار دارد فقط توي اين دنيا بايد دنبال خانه ي دوست گشت ...دنياي كه همواره در مقابل دنياي آدمي مثل شاملو قرار دارد " دنيايي كه نه تنها در آن با ياس ها به داس سخن گفته مي شود بلكه آدم ها در عين شاشبند شدن ( اگر حالتان بهم نمي خورد ) خون هم بالا مي آورند ..
متن کامل

و چند نظر در باره اشعار حسین پناهی

یكي از اين خلط ها در مورد حسين پناهي به وجود آمده است. اينكه او بازيگر بزرگي است، لزومي ندارد كه آثار به جا مانده از او اشعار خوبي باشند. من با اينكه اشعار او را شعر بناميم، مشكل جدي دارم
.......................
حس در آثار او بر عقل غلبه مي كند. مخاطب امروز توقع ندارد احساسات صرف حاكم باشد و گاهي مايل است كه در اثر عقل حاكم باشد. حسين پناهي اين فاصله ها را رعايت نمي كرد.
........................
او همان قدر بازيگر است و در هنرهاي دراماتيك تواناست كه در شعر. وقتي در مورد پناهي حرف مي زنيد مي توانيد در مورد سينما، نمايش ها و هنرهاي كلامي او مثل شعر صحبت كنيد. هنرمند به اين معنا معادل با علامه در فرهنگ گذشته است.
موسيقي عجيبي كه شعرهايش دارد، از ديگر خصوصيات هنر كلامي اوست. منظورم موسيقي عروضي شعر كه بر اساس وزن مي سنجند، نيست. مقصودم موسيقي دروني و تصويرسازي ها و حركات خيال اوست. ضمن آنكه از تصاوير غافلگيركننده نيز نمي توانيم چشم بپوشيم.

کامل در خبرگزاری فارس

No comments: