Tuesday, February 20, 2007

از هیچکدام از شاعران راضی نبودم ، نظرات ضیا موحد

شما زمستان اخوان را ببینید. اخوان در چاپ های بعدی زمستان تعدادی شعر بی وزن منتشر کرد که شبیه انشای بچه هاست. ایرادی که او به شاملو می گرفت همین بود و اعتقاد داشت که شاملو می تواند آنطوری شعر بگوید و دیگران که نمی توانند گول او را می خورند. در این گفته نکته ای است که وقتی وزن و قافیه را کنار می گذارید باید چیزهایی را جایگزین کنید و پیداکردن جایگزین کار ساده ای نیست

شاید تعجب کنید اگر بگویم در برخوردی که با شاعران داشتم از هیچ کدام آنها راضی نبودم و حتی از بعضی خاطرهای تلخی دارم که شاملو از آن جمله است. تقصیر خود ماست که با تملق و احترام بی معنا، این چهره ها را به آدم هایی نقدناپذیر تبدیل می کنیم. اگر بپرسید از چه کسی چیزی یاد گرفتم باید بگویم زبان شناس جوانی بود به اسم پرویز مهاجر

براهنی در شعر "دف را بدف" مدعی است که هیچ اشتباه وزنی مرتکب نشده است درصورتی که اینطور نیست و چند اشتباه فاحش دارد.
بزرگترین ایراد من به سایه ( هوشنگ ابتهاج) که اگر مجموعه مقالاتم را منتشر کنم چاپ می شود این نکته است که یک نفر می تواند غزلی بگوید کاملا تازه که من منکر نمی شوم اما طبیعی نیست و این مقدار فشار مخالف آزادی هنری است

توقع ما نباید زیاد باشد. بعد از فردوسی حماسه سرایی ممکن نشد و بعد از حافظ هم غزلسرایی پا نگرفت. نیما در شعر انرژی زیادی را آزاد کرد. ما در یک دهه صدای فروغ، آزاد، اخوان و آتشی و... را داشتیم که کار را برای بعدی ها مشکل می کند و بقیه باید از تجربیات اینها بگذرند. ما نباید توقع داشته باشیم که در هر دهه شاعر قدرتمند معرفی شود. هیچ کجا این اتفاق نمی افتد . به کسانی که شعر می گویند می توانم بگویم قضیه را دست کم گرفته اند

بعضی ها شعر خودشان را هم نمی شناختند. از ویژگی شاعران این است که اگر بگویید کارهای قدیمی شما بهتر است عصبانی می شوند. آتشی سر همین قضیه نزدیک بود کسی را بزند. طرف از آهنگ دیگر حرف زده بود و به آتشی برخورده بود.

من با شجریان مصاحبه مفصلی داشتم که درباره موسیقی هم حرف زدیم و به او گفتم که آواز شما برای من چیزی ندارد و گفت یعنی چه؟ گفتم من دستگاه های ایرانی را بلدم و ردیف ها را می شناسم و می دانم وقتی همایون می خوانید بعد از آن وارد چکاوک می شوید و بعد هم بیداد و مرکب خوانی. تحریرها هم که معلوم است. من یک بار یا دوبار از شنیدن آن لذت می برم. دفعات دیگر غیر از تکرار چیزی نمی شنوم یک هفته بعدحرف عجیبی زد. گفت من می دانم چرا کار من برای تو تازگی ندارد چون شما اینها را بلدی و من در پاسخش جواب دادم این همان چیزی است که یک هنرمند نباید بگوید
متن کامل

No comments: