Saturday, March 31, 2007

پبرامون ترجمه جدیدی از قرآن

آن‌چه خداوند به پیامبر به میانجی فرشته جبرئیل، وحی کرده است، سرشتی شفاهی و گفتاری دارد. پیامبر کلام وحیانی را به صورت مکتوب از خداوند دریافت نکرده است. پیامبر خود نیز این کلام را ننوشته است. وحی را کاتبان وحی به صورت‌های پراکنده و گوناگون نوشته‌اند.
بیش از دو دهه پس از درگذشت پیامبر، در شورایی که عثمان، خلیفه سوم از میان یاران پیامبر برگزید، آن پاره‌های پراکنده گردآمد و با نظر شورا، آیاتی انتخاب و تدوین شد. در نتیجه، آن گفتار شفاهیِ باز و گشوده به «مصحف» بسته، قعطی و پایان‌یافته بدل گردید.
در فرایند گذار از گفتار شفاهی به متن بسته، تحولات بنیادی معناشناختی ناگزیر است.
یکی از پیامدهای بشری دانستن «مصحف» (نه قرآن) آن خواهد بود که از چشم انداز علوم تفسیری و تاریخی امروزی، استخراج قانون از مصحف، منطقاً ناموجه است. یعنی شریعت و فقه باید جای خود را به حقوق مدرن بدهد... یکی از مهم‌ترین پژوهش‌های پیش‌آهنگانه در این زمینه را محمد ارکون، اسلام‌شناس الجزائری‌تبار فرانسوی انجام داده است .
................................
... مرنیسی در این کتاب زمینه نزول آیه 34 سوره نسا، که در آن آمده زنان خود را کتک بزنید - مستند به متون معتبر اسلامی - شرح می‌دهد.
آیه در هنگامی نازل شده که پیامبر هشت سال واپسین عمر خود را در مدینه می‌گذراند و سخت سرگرم اداره حکومت و نیز
فرماندهی جنگ‌هاست. مومنان مدام به سراغ پیامبر می‌آیند تا حکم واقعه‌ای را بپرسند یا قضاوت او را در غائله‌ای بجویند. وقتی پیامبر راه می‌رود ده‌ها تن پیرامون وی را می‌گیرند و او را خسته می‌کنند؛ تا آن‌جا که آیاتی درباره شیوه برخورد با پیامبر و ضرورت ادب ورزیدن به او و رعایت حریم خصوصی‌اش نازل می‌شود. پیامبر در تنگ‌نای زمانی است و فرصت پرداختن به هر کاری را ندارد.

مردی از انصار (یاران اهل مدینه پیامبر) در میانه جدالی با همسر خود، وی را سیلی می‌زند. زن به دادخواهی نزد پیامبر می‌آید تا حکم شریعت را درباره همسر خود بپرسد؛ به این امید که پیامبر فرصت انتقام به وی دهد. پیامبر در حال تصمیم‌گیری در این باره است که آیه یادشده نازل می‌شود. پیامبر که گویا از حکم آمده در آیه خرسند به نظر نمی‌رسد، آیه را برای آن شوهر می‌خواند. سپس می‌گوید «من چیزی می‌خواستم و خدا چیزی دیگر» (اردت امراً و اراد الله غیره). برخی مفسران مسلمان این حدیث را که جریر طبری هم در تفسیر خود نیز آورده، باطل و دروغ می‌دانند؛ چون با فرض عصمت پیامبر تناقض دارد
متن کامل در این جاست

No comments: