Saturday, June 16, 2007

پراگماتيسم، به بهانه درگذشت «ريچارد رورتى»

ريچارد مك كى رورتى (۲۰۰۷- ۱۹۳۱)
رورتى فيلسوفى به شدت پراگماتيست بود. پراگماتيسم يا مكتب اصالت عمل اساساً مكتبى آمريكايى است كه در اواخر قرن نوزدهم به وسيله ويليام، جيمز و پيرس صورتبندى شد. پراگماتيست ها اصولاً به تبعات عملى تفكرات فلسفى و نظريه هاى جامعه شناختى توجه دارند، هرچند كه در عرصه نظر قائل به نسبى بودن برداشت ها و توجه به همه ديدگاه ها هستند اما در عرصه عمل معتقدند كه بايد ديدگاهى را پذيرفت كه منفعت بيشترى را عايد شمار بيشترى از اعضاى يك جامعه مى كند.
اين رويكرد پراگماتيست ها از سوى دو جبهه مورد نقد قرار مى گيرد: نخست چپ گرايانى كه اين ايده را متضاد با آرمان ها و ايدئولوژى هاى خود مى بينند گروه دوم محافظه كارانى كه اين جهان بينى را تهديدى بر ضد بنيان هاى فكرى و اوليه اجتماع قلمداد مى كنند. رورتى درباره «حقيقت» به شدت عملگرا رفتار مى كرد و بى پرده خود را متعلق به سنت جيمز و ديويى مى دانست و مى گفت از آنجايى كه ذهن ما آينه اى نيست كه واقعيات خارجى را عيناً منعكس كند، بنابراين فهم حقيقت همواره نسبى است. او تلاش داشت در فلسفه «اميد» را جايگزين «حقيقت» كند و فلاسفه را به جاى جست وجوى حقيقت به جست وجوى اميد معطوف كند.

رورتى فيلسوفى بود كه فلسفه را از تخت پادشاهى به زير كشيد. در سال ۸۳ در سفرى كه به ايران داشت سخنرانى خود را با اين جمله آغاز كرد كه «فلسفه نردبانى است كه غرب از آن بالا رفته و سپس كنارش گذاشته است. فلسفه پيش درآمدى بود براى تأسيس نهادهاى دموكراتيك در غرب. اما اكنون ديگر نيازى به آن نيست».

متن کامل در روزنامه ایران

و بخش هايى از مصاحبه اى است كه با ريچارد رورتى درباره رابطه فكر اروپايى و آمريكايى و وضع هنر معاصر انجام گرفته است.

No comments: